مشاهیر مشهد چه کسانی هستند ؟

مشاهیر مشهد چه کسانی هستند ؟

شهر مشهد , مشاهیر مشهد ، نام مشاهیر مشهدی ، چهره های ماندگار مشهد ، حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکیم ارد بزرگ . خواجه نظام الملک توسی . اردبزرگ مشهدی . دانشمندان مشهد . مشاهیر معروف شهر مشهد . مشاهیر استان خراسان رضوی . Mashhad . مشهد مقدس , ,دیدنی های مشهد
مشاهیر مشهد چه کسانی هستند ؟

مشاهیر مشهد چه کسانی هستند ؟

شهر مشهد , مشاهیر مشهد ، نام مشاهیر مشهدی ، چهره های ماندگار مشهد ، حکیم ابوالقاسم فردوسی، حکیم ارد بزرگ . خواجه نظام الملک توسی . اردبزرگ مشهدی . دانشمندان مشهد . مشاهیر معروف شهر مشهد . مشاهیر استان خراسان رضوی . Mashhad . مشهد مقدس , ,دیدنی های مشهد

استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ (پدر مکتب فلسفی اردیسم Orodism)


 "فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی" (The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani)

استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ ، پدر مکتب فلسفی اردیسم Orodism و صاحب کتاب سرخ است او بی تردید یکی از بزرگترین فلاسفه حال حاضر جهان است .


((زندگینامه فیلسوف))
- فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی هم اکنون زنده است و در شهر کرج مرکز استان البرز در انزوا و سکوت زندگی می کند ، با این وجود بسیاری از علاقمندان به فلسفه ، برای دیدارش از همه جا  به این شهر می روند.
- اندیشه و تفکر فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی را  تحت عنوان "مکتب فلسفی اُرُدیسم" می شناسیم که بر 3 ستون مهر به «گیتی»، مهر به «انسانیت» و مهر به «آزادی» استوار است چنانچه در کتاب سرخ می خوانیم: ((اُرُد بنیان فلسفه اُرُدیسم را مهر به گیتی، انسانیت و آزادی قرار داد.))
افرادی که توانسته اند حکیم  را از نزدیک ببینند می گویند : ((فیلسوف انسانی ساده زیست ، فوق العاده دانا ، آرام و کم حرف است ، زندگی بسیار ساده دارد ، بیشتر فضای آپارتمان حکیم را کتاب فرا گرفته ، هنگام گفتگو ، بیشتر شنونده است . و باز می گویند: فکر می کردیم نسل واقعی بزرگان حکمت و فلسفه ایران منقرض شده اما با دیدن فیلسوف بزرگ فهمیدیم چقدر در خطا بوده ایم و عجیب آنکه چهارمین حکیم تاریخ ایران و بزرگترین فیلسوف معاصر با وجود شهرت جهانی همانند حکیم فردوسی ، خیام و بزرگمهر ، زندگی بسیار ساده و بی آلایش دارد .

The Philosopher Hakim Orod Bozorg Khorasani​

فلسفه در عصر فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی :
- متاسفانه فلسفه ایران به خاطر سکته ها و انکار شدن های پیاپی تاریخی ، دچار کهولت و سردی شده بود .
- واقعیت آن است که تا اوایل دهه هشتاد خورشیدی تنها جسدی از فلسفه باقی مانده بود . بیشتر متخصصین عرصه فلسفه, خود را جامعه شناس و یا کارشناس حوزه تاریخ و مسائل اجتماعی معرفی می کردند اما اندیشه ها و سخنان فیلسوف کشورمان حکیم اُرد بزرگ خراسانی توانست خون گرم و تازه ای باشد در شریانهای فلسفه بی جان کشورمان... در واقع فیلسوف بزرگ ، حکمت و فلسفه ایرانی را پس از هزاران سال دوباره قابل استناد نمود. از این رو او را بزرگترین فیلسوف تاریخ ایران می نامند . 
- فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی  مکتب فلسفی اُرُدیسم (Orodism philosophy) را بنیان نهاد. اکنون فلسفه اردیسم توانسته مورد توجه بسیاری از مردم جهان قرار گیرد.

برای دیدن بازتاب جهانی فلسفه اُرُدیسم، آدرس زیر  را ببینید:
https://orod.123.st/t797-topic



ویدئو سخنان فیلسوف حکیم ارد بزرگ پیرامون آزادی را اینجا ببینید کلیک کنید

 

ویدئو سخنان فیلسوف حکیم ارد بزرگ پیرامون انسانیت را اینجا ببینید کلیک کنید

 

فیلمی نادر، از کسانیکه توانستند فیلسوف حکیم ارد بزرگ ، را از نزدیک ببینند.

 

ویدئو نظریه قاره کهن فیلسوف حکیم ارد بزرگ، اینجا کلیک کنید

 

ویدئو درباره ایده دیوار مهربانی فیلسوف حکیم ارد بزرگ را اینجا ببینید کلیک کنید

 

در کتاب سخنان ائمه معصوم ، مشاهیر، بزرگان ایران و جهان  با گردآوری ابراهیم (سعید) رمضانی می خوانیم :

ابراهیم رمضانی ، ابراهیم (سعید) رمضانی ، کتاب سخنان ائمه معصوم ، مشاهیر، بزرگان ایران و جهان، نلسون ماندلا ، استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی ، ماهاتما گاندی ، دکتر علی شریعتی ، ، زندگی نامه مشاهیر

«حکیم ارد بزرگ چهارمین حکیم تاریخ ایران است حکمای پیش از او عبارت اند از حکیم بزرگمهر (پیش از اسلام می زیسته اند) حکیم فردوسی و حکیم عمر خیام .

فلسفه و سخنان فیلسوف حکیم ارد بزرگ در کتاب سرخ گردآوری شده است، این کتاب در برگیرنده هزار و اندی فرمان (آموزه) است که به همت بنیاد جهانی فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی تنظیم و انتشار یافته است .

سوال از استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی GBOc1RQ

برای دانلود کتاب سرخ اینجا کلیک کنید

 


- فیلسوف بزرگ از کودکی دوستدار طراحی و نویسندگی بود در نوجوانی تاریخ ، روانشناسی ، حکمت و فلسفه به آنها اضافه شد. به هنرستان حرفه ای سینا ی مشهد رفت و خود را در رشته معماری یافت، اما ناگهان هنرستان را نیمه تمام رها کرد چون بمرور معتقد شده بود نظام آموزشی در ایران چیزی جز اتلاف وقت جوانان با استعداد نیست، پس از آن بدنبال جامعه شناسی رفت و آن را هم رها نمود ، در نهایت ذهنش به فلسفه ، حکمت و چرایی زندگی آدمی معطوف شد (همان چیزی که در نوجوانی هم شیفته آن بود) از آن پس دیگر هیچگاه حکمت و فلسفه را رها ننمود .


عکسهای حکیم ارد بزرگ ، از کودکی تا نوجوانی hakim orod bozorg

تصاویری از حکیم ارد بزرگ (از کودکی تا نوجوانی)

 

تصویر چهره استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی بر روی جلد برخی از کتابها
 

 

مجسمه و تندیس حکیم ارد بزرگ ، حکیم ارد بزرگ ،ارد بزرگ ،حکیم اُرُد بزرگ ، hakim orod bozorg , hekmat orodism , bozorg shirvan

مجسمه و تندیس حکیم ارد بزرگ - ساخته عقیل اصلی چوکانلو در شهر شیروان

 

فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی از زبان خود :

 

(فرگرد ارد ، کتاب سرخ)

اُرُد، در نیمه شبی پر برف، از ماه دی، در شهر مشهد زاده شد. پدرش محمد تقی شرکاء، فرزند بابا، از شهر شیروان در خراسان بود، مردی آزاده و بسیار نیک و مهربان که همواره دل به کانون گرم خانواده داشت. مادر اُرُد، فاطمه جاهد طبسی از ایل قشقایی شیراز بود، زنی مهربان، دانش آموخته و دلسوز که همواره برای رشد فرزندان دلبندش کوشش نموده و رنج ها کشید. نام تنها فرزند اُرُد، غزاله می باشد. اندیشه های اُرُد بر سه ستون «مهر به گیتی»، «مهر به انسانیت» و «مهر به آزادی» استوار است. هم اکنون در شهر کرج زندگی می کند .

 

- در لغت نامه دهخدا (آنلاین) نوشته است :  ارد بزرگ ( به ضم ا) از مشاهیر برجسته معاصر ایران دارای نظریه قاره کهن و نظریه کهکشان بزرگ اندیشه‌است. زادگاه وی شهر توس نو (مشهد ) می باشد ولی پدر وی از اهالی شیروان بوده است. کتاب آرمان نامه حاوی جملات حکیمانه اوست. او سه اثر هنری زیبا به صورت تابلو که بر کاغذ مومی نقش شده اند دارد که هر سه یک موضوع مشترک را دنبال می کنند به نام " تاجیکستان". او از دوستان نزدیک احمد شاه مسعود وزیر دفاع افغانستان بوده‌است ارد بزرگ در آسیای میانه و بخصوص در بین مقامات و دانشگاهیان افغانستان و تاجیکستان هواداران بسیاری دارد.

 

آرامگاه استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی , ارد بزرگ کیست, ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ کیست, orod the great

در پیشفرض داده های گوگل هنگام سرچ و برخی صفحات مجازی در توییتر ، اینستاگرام و یا تلگرام می بینید بسیاری از کاربران این شبکه ها فکر می کنند فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی درگذشته و به ابدیت پیوسته اند. حال آنکه فیلسوف هم اکنون در قید حیات بوده و در شهر کرج مرکز استان البرز زندگی می کنند.

 

«نقل قول هایی پیرامون فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی»


احمد شاه مسعود می گوید :

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_orod_41_

من و ارد [حکیم ارد بزرگ ایرانی] زاده یک سرزمین بزرگ هستیم .

احمد شاه مسعود چند ماه پیش از شهادتش می گوید : هنگامی که نوشته های ارد دانا را می خوانم می بینم آرزو هایم را نوشته است .



بی نظیر بوتو می گوید :

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_orod_45_

ما با کشورهای منطقه و بخصوص ایران ، اساطیر ، فرهنگ و تاریخی مشترک داریم من هم همانند بزرگانی نظیر "اقبال لاهوری" و "ارد بزرگ" تمایل دارم کشورهای ما بر اساس فرهنگ و ریشه های مشترک هر روز بیشتر از پیش به هم نزدیک شوند .


احمد ولی مسعود می گوید :

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Mmmmm_Ahmad_Wali_Masoud_

احمد ولی مسعود (برادر شهید احمد شاه مسعود، کاندیدای انتخابات ریاست جمهوری افغانستان و رئیس بنیاد احمد شاه مسعود) در توییتر خویش می نویسد: انتخابات آزاد ، تنها راهکار ادامه ماندگاری فرمانروایان است. حکیم ارد بزرگ

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Mmmmm_Ahmad_Wali_Masoud



دکتر بصیر کامجو می گوید :

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_10

ما آگاهیم که گوهر فلسفه اُرد بزرگ بربنیاد سه درون مایه :
جهان هستی ، انسانیت و آزادی ترکیب یافته است.
و واژه پاکیزۀ عشق در امتزاج هر سه درون مایه ، ارزشی است که روند جوهر انسانگرایی فلسفه اُردبزرگ را بسوی کمال هدایت می نماید .
بناً فلسفه اُرد بزرگ از دید ما یک نگرش انسانی برای همگرایی ، همزیستی ، همآیشی ، پهلوی هم بودن ، برای هم بودن و با هم بودن را در جو آزادی و انسانیت  ، به جهان بشریت پیشکش می نماید. تبلیغ و ترویج اندیشه اُرد بزرگ ! رسالت اخلاقی و انسانی همه کارآگاهان را تشکیل می دهد که با بینش دگردوستی وشناخت عقلانی از کرامت و نجابت انسان ، به زندگی عشق می ورزند و با نیت بی غش درخت دوستی و آزادی را ، آبیاری می نمایند.



ژنرال عبدالصبور نصرتی می گوید :

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Nosrati

در فیسبوک ژنرال عبدالصبور نصرتی (از فرماندهان ارشد نظامی افغانستان و قوماندان امنیه جدید ولایت پنجشیر) می خوانیم: ((شکست های زندگی، درهای پیروزی را می گشاید و خودپسندی درهای پیروزی را یکی پس از دیگری می بندد. ارد بزرگ)) و در پیامی دیگر((برای نابودی دشمن اندیشه خود، بیاموز و پژوهش کن ! و برای گریز از دشمن مال و زندگیت به هنجارهای قانونی پناه ببر و دوری پیشه کن. ارد بزرگ))

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Nosrati_1000


دکتر شبرنگ عطایی می گوید:

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_orod_46_

دکتر شبرنگ عطایی (پژوهشگر و محقق افغانستان) : ارد بزرگ اسطوره عصر درعرصه وحدت دوباره فرهنگ والای پارسی درمنطقه است . پارسی زبانان امروز بیشتر از هر وقت بوجود شخصیت هایی چون ارد در ایران و شکوه شهید گشته احمد شاه مسعود در افغانستان که دوست و همفکر ارد بزرگ بود ضرورت دارند .دولت ها و مردم فرهنگ دوست ارین باید نظریه های این دو شخصیت تاربخ عصر حاضر را در عمل پیاده کنند.



فرزانه شیدا (ادیب و سراینده ایرانی مقیم کشور نروژ) می گوید:

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_orod_42_

چیزی که انسان نیازمند آن در طول راه سفر عمر خویش است و در درون « خویش» خود همواره در این باور زندگی میکند که امید و آرزو را می توان رنگی از حقیقت داد و بر اساس خواسته های زندگی خود گام برمی دارد و در راه سرنوشت انسان می بایست فانوس وچراغی از سخنان *ارد بزرگ ,این عالم بزرگ اندیشه را در سیاهی های دنیای ناشناخته ای که به شناخت آن نیازمندیم به همراه داشته باشد وحتی کلمه به کلمه ی آنرا به خاطر و دل بسپارد و هر کجا در جائی و منطقه ای از زندگی دچار سستی و نا امیدی شد به مرور دوباره ی افکار و ایده های حکیم ارد بزرگ بنشیند چرا که تمامی این جملات طلائی و این پندهای زّرین به «معرفت انسانی »در میدان خرد یک به یک , جنبه علمی و کاربردی ثابت شده ای را در علوم پایه زندگی داراست و بر این اساس می توان «*حکیم ارد بزرگ را اسطوره راه و اندیشه » نامید.



شکوهه عمرانی (فعال اجتماعی کشور سوییس ، شاعر و مترجم) می گوید:

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_orod_40_

اندیشه ها و افکار ارد بزرگ بسیار متعالی است و امیدوارم روزی خواسته های وی در مورد همگرایی ، اتحاد و حقوق تاریخی به مرحله ی اجرا در آید و آنروز روز سربلندی و غرور هر فرد ایرانی و وطن دوست خواهد بود و بازگشت ایران به عظمت و شکوه دیرین و بازیابی جایگاه واقعی خویش در دنیا . بسیار خوشوقتم که موفق به ترجمه ی بخشی از سخنان ارد بزرگ گردیدم .



الیان ایژن هیر می گوید:

زندگینامه حکیم ارد بزرگ ( بنیانگذار فلسفه اُرُدیسم Orodism) Great_orod_44_

الیان ایژن هیر (رئیس انجمن هنری ارت کلوب و رئیس انجمن دفاع از منافع منطقه ی شامپل در شهر ژنو - کشور سوییس) می گوید: در بین سخنان ارد بزرگ ، هنگامیکه از صلح و هارمونی برای همگان صحبت می کند بیشتر بر دلم نشسته است .



بهرنگ نامداری (طراح و گرافیست) می گوید:

با آثاری براستی زیبا درباره اندیشه های استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ می گوید :

(برای دیدن تصاویر در ابعاد بزرگتر بر روی آنها کلیک کنید)
 



یاسمین آتشی (نویسنده و پژوهشگر تاریخ) می نویسد :

در مورد اندیشه ها و افکار حکیم ارد بزرگ مطالعات فراوانی داشته ام و به شخصه فکر می کنم ایشان بزرگترین متفکر حال حاضر ایران هستند .


طارق ساغری (پژوهشگر و نویسنده مقاله دو دوست ایرانشهری) می گوید :

طارق ساغری
حکیم اُرُد بزرگ یکی از بزرگترین و معروفترین فلاسفه تاریخ ایرانشهر بزرگ است ... شهید فرمانده مسعود هم در مورد حکیم اُرُد بزرگ چنین گفت: من و اُرُد زاده یک سرزمین بزرگ هستیم و هنگامی که نبشته های اُرُد دانا را می خوانم، می بینم آرزو هایم را نبشته است.
فرمانده مسعود باری دیگر گفته بود ایران و خراسان بزرگ «افغانستان کنونی» هیچوقت از هم جدا نبوده و نیستند من به دوستم اُرُد حکیم گفتم کاش این فاصله ها بین مردم سرزمین ما نبود...

دشمنان زبان پارسی و فرهنگ ایرانشهری که چشم دیدن اتحاد پارسی‌زبانان را نداشتند، آرام ننشسته و با یک حمله بزدلانه شیر میدان رزم پنجشیر را از شیر میدان حکمت و فلسفه شیروان جدا کردند و چنان داغ جگر سوزی در دل چهارمین حکیم ایران‌زمین گذاشتند که فریاد زد و گفت «روزی که سینه احمدشاه مسعود دریده شد؛ اُرُد را سیلی از اشک با خود برد.»
روح مسعود شهید شاد و عمر اُرُد بزرگ دراز باد.

احمدشاه مسعود، حکیم ارد بزرگ، طارق ساغری، شهید احمد شاه مسعود ، فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی

طارق ساغری (فعال اجتماعی، زاده شده در شهر هرات) در مقاله «دو دوست ایرانشهری»می نویسد :

[حکیم اُرُد بزرگ نه تنها در ایران بلکه در بین مقامات، دانشگاهیان و عموم تحصیل کرده های، کشورهای خراسان بزرگ «افغانستان کنونی»، تاجیکستان، پاکستان، ازبکستان و ترکمنستان هوادارن زیادی دارد.
حکیم اُرُد بزرگ از دوستان نزدیک شهید احمد شاه مسعود اسطوره مبارزات آزادیبخش خراسان بزرگ «افغانستان کنونی» بود. حکیم اُرُد بزرگ نخستین کسی بود که به شهید احمدشاه مسعود لقب شیر دره پنجشیر را داد که اکنون این لقب در بین جهانیان محبوبیت خاصی را داراست.

شهید فرمانده مسعود هم در مورد حکیم اُرُد بزرگ چنین گفت: من و اُرُد زاده یک سرزمین بزرگ هستیم و هنگامی که نبشته های اُرُد دانا را می خوانم، می بینم آرزو هایم را نبشته است.
فرمانده مسعود باری دیگر گفته بود ایران و خراسان بزرگ «افغانستان کنونی» هیچوقت از هم جدا نبوده و نیستند من به دوستم اُرُد حکیم گفتم کاش این فاصله ها بین مردم سرزمین ما نبود.

از سخنان سپه‌سالار آزادی شهید فرمانده مسعود چنین استنباط می شود که او نیز مانند حکیم اُرُد بزرگ به مرز های سیاسی که استعمار انگلیس در زمان چنبره‌اش بر هندوستان میان ایران و خراسان بزرگ «افغانستان کنونی» کشیده است باور نداشته و خواهان محو این مرز‌کشی‌های ساختگی بوده است.]


زندگینامه ارد بزرگ, ارد بزرگ کیست, ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ کیست, orod the great

فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی

در سایت پژوهشی و وزین «سرزمین آریان» با مدیریت  و مسئولیت دکتر بصیر کامجو می خوانیم :


نگرشی بر اندیشه های اُرد بزرگ  فیلسوف سرزمین  آریان و جهان
حکیم ارد بزرگ بزرگترین فیلسوف سرزمین آریان  و جهان است این روزها آنقدر از ایده و ابتکار دیوار مهربانی او که در سال 1390 ارایه نمود و در سال 1394 در همه جای ایران به انجام رسید و موج آن  از غرب تا آمریکا و از شرق تا کشور چین ادامه یافت در محافل گوناگون صحبت می شود که خیلی ها فکر می کنند   بزرگترین خدمت فیلسوف بزرگ به ایرانیان و بشریت این بوده حال آنکه  نظریه قاره کهن او که خودش یک تحول بزرگ جهانی در پی دارد ... حکیم ارد بزرگ تنها فیلسوف تاریخ ایران است که جملاتش بر سر زبانهای ایرانیان افتاده و همگان از آنها بهره می گیرند تا پیش از حکیم ارد بزرگ جوانان و حتی نسل تحصیل کرده ما رفرنس ها و کلید واژه های قصار خویش را بیشتر از منابع غربی و فلاسفه اروپا وام می گرفتند اما امروز جملات خردمندانه و قصار حکیم ارد بزرگ میدان را از آنها گرفته است چرا که با فرهنگ و روحیه ایرانیان و کشورهای آسیای میانه آمیخته شده است.
 

بیشتر دوستداران فیلسوف «حکیم ارد بزرگ خراسانی»، دکتر «بصیر کامجو» سیاستمدار نام آشنا، تاریخ شناس و نخبه سرشناس کشور افغانستان را می شناسند .

https://didar-ba-hakim.blogsky.com/1399/02/01/post-679/

دکتر بصیر کامجو در سال 1961 میلادی در ولایت پنجشیر بدنیا آمد زبان مادری او فارسی است  تحصیلات عالی خود را در دانشگاه های سن پترزبورگ، پراگ ، هامبورگ و مسکو با درجه تحصیلی دکتر در رشته علوم سیاسی، حقوق و فلسفه به اتمام رسانده است . لازم به ذکر است "دکتر بصیر کامجو" 11 جلد کتاب پر ارزش در حوزه های گوناگون بهمراه 119 مقاله وزین نگاشته است که بازتابهای گسترده بهمراه داشته است.

 


استاد عالیقدر فیلسوف حکیم ارد بزرگ حراسانی ، بزرگترین فیلسوف جهان . فیلسوف شیروان . افتخار شیروان . حکیم بزرگ شیروان . بزرگترین فیلسوف جهان . حکیم ارد بزرگ . اردبزرگ . بزرگترین متفکر جهان . حکیم ارد بزرگ اندیشمند . عکس متفکر برجسته حکیم ارد بزرگ  . great orod . bozorg shirvan . mojtaba shoraka . sokhanrani hakim orod bozorg . sokhanan orod bozorg .  مجتبی شرکا . مجتبی شرکاء . فیلسوف ایرانی . مشاهیر خراسان

 


در مورد حکیم ارد بزرگ کتابهای بسیاری نوشته شده است و از آن جمله به موارد زیر می توان اشاره کرد :

کتاب یازده جلدی "بعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ "

"فرزانه شیدا" (متولد 1340) سراینده و نویسنده ایرانی مقیم کشور نروژ (شهر اسلو) کتاب یازده جلدی "بُعد سوم آرمان نامه ارد بزرگ " را نوشته اند .

 

کتاب "کاوشی بر آرای بزرگترین فیلسوف جهان"

"فاطمه مشایخی" پژوهشگر کشورمان در کتاب خود (کاوشی بر آرای بزرگترین فیلسوف جهان) مجموعه ای از 500 سخن برگزیده از استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی را گردآوری نموده است.

 

ترجمه کتاب سخنان فیلسوف به زبان فرانسه

"شکوهه عمرانی" ، همکار فرهنگی سازمان ملل متحد و همچنین از فعالین اجتماعی سوییس و بخصوص شهر ژنو ، مجموعه سخنان فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی را به زبان فرانسه ترجمه کرده است.

 

 

کانال تلگرامی اُرُدیست نوشت تصاویری از عکس های  فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد برخی از کتاب ها را منتشر نموده است که آنها را در اینجا بازنشر می کنم .

 

  تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «مکاتب فلسفی»
نویسنده و مولف: «هادی کازرونی شامیری»

این کتاب دارای 50 بخش است که از اتبات گرایی ، اخلاق گرایی اقتصادی و اصالت تجربه شروع و تا هرمنوتیک کلاسیک ، هرمنوتیک فلسفی ، هرمنوتیک نوین و هگلی های جوان ادامه می یابد و پایان بخش کتاب فهرست منابع آن است.
ناشر: گیوا
سال چاپ: مرداد 1396

 

  تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «گزیده سخنان حکیمانه و فیلسوفانه»
پژوهش و نگارش: «لیلا معتمد»
"لیلا معتمد" (کولیوند) استاد دانشگاه (رشته الهیات و فلسفه) در کتاب خود (گزیده سخنان حکیمانه و فیلسوفانه) از جملات و سخنان زیبای استاد فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ، بسیار یاد نموده است.
ناشران: قلم اعظم، هاویر
سال چاپ: 1399

 

  تصویر فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «یک‌صد مرد تأثیرگذار در تاریخ»
اثر «میشل اچ هارت» با ترجمۀ دکتر محمدحسین آهویی
 این کتاب شرح احوال و آثار یک صد نفر از مؤثرترین شخصیت‎های تاریخ جهان است‎.
ناشر این کتاب «موسسه نشر واژه» در کشور افغانستان است.
 درباره نشر واژه : موسسه نشر واژه با مدیریت «قاسم فرزام» در طی 14 سال گذشته صدها هزار نسخه کتاب با ارزش در کشور افغانستان منتشر نموده است.

 

 

  تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «زیباترین جملات از بزرگان ایران»
گردآوری: شهرزاد محمد حسینی
ناشر: آلا قلم
موضوع : کلمات قصار ، نکته‌گویی‌ها و گزینه‌گویی‌ها
سال نشر: 1395

 

 

تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «سخنان ماندگار از بزرگان جهان»

گردآوری: شهرزاد محمد حسینی

 

 

  تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «سخنان ماندگار از بزرگان جهان»
گردآوری: شهرزاد محمد حسینی
ناشر: آلا قلم
موضوع: کلمات قصار، نکته‌گویی‌ها و گزینه‌گویی‌ها

سال نشر: 1396

 

  تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «سخنان ائمه معصوم، مشاهیر، بزرگان ایران و جهان»
تدوین : "ابراهیم (سعید) رمضانی"
ناشر: نوین پویا
سال چاپ: 1393

 

 

  تصویری قدیمی از فیلسوف حکیم اُرُد بزرگ خراسانی بر روی جلد کتاب «کلام فرزانگان»
 نویسنده: محمدتقی باقری
موضوع : مدیریت - کلمات قصار رهبری - کلمات قصار
ناشر : امیرعلی
تاریخ نشر: ۱۳۹۳/۱۱/۲۶

 

 

کتاب "پند بزرگان از روزنامه اطلاعات"

اسماعیل هاشمی

"اسماعیل هاشمی" پژوهشگر و محقق در کتاب خود (پند بزرگان از روزنامه اطلاعات) از جملات و سخنان زیبای استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی، فراوان یاد نموده است.

 

کتاب "داستانهای کوتاه از تاریخ ایران باستان"

"یاسمین آتشی" در کتاب خود (استانهای کوتاه از تاریخ ایران باستان) از صدها سخن از فیلسوف حکیم ارد بزرگ استفاده نموده است.

 

کتاب "در جستجوی مروارید سخن"

"شکوهه عمرانی" ادیب و شاعر ایرانی مقیم کشور سوییس ، در کتاب "در جستجوی مروارید سخن" تفاسیر کوتاه بر سخنان فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی نوشته است .

 

کتاب "جادوی سخن"

"شکوهه عمرانی" شاعره معاصر ، در کتاب "جادوی سخن" بسیار زیبا تلفیقی از سخنان استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ و اشعار خود پدید آورده است.

و باز همچنین مجموعه ایی سه جلدی سخنان بزرگان 1 2 3 به زبانهای فرانسوی و فارسی که از سخنان ارد بزرگ و دیگر بزرگان جهان تشکیل شده است را به پایان برسانند .

 

Chokouh DAGHIGH - Christian ZAUGG

شکوهه عمرانی (دقیق ) در حال اهدای ترجمه کتاب آرمان نامه حکیم ارد بزرگ به کریستیان زوگ رهبر حزب دآل کشور سوییس و عضو ارشد شورای شهر ژنو  


فیلسوف حکیم ارد بزرگ, محمد ابراهیم حمیدی, استاد محمدابراهیم حمیدی, استاد محمد ابراهیم حمیدی, Mohammad Ebrahim Hamidi

تجلیل استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ از خدمات ماندگار استاد "محمدابراهیم حمیدی" ( از مشاهیر و چهره های ماندگار کشورمان )



استاد رضا بخشعلی زاده شیروان می نویسد :

((بنام دادار مهرآفرین))
به مناسبت یازدهم شهریور روز پیوند شهر شیروان و پنجشیر کشور افغانستان که به همت استاد حکیم ، ارد بزرگ و مبارز آزادیخواه ، احمدشاه مسعود انجام گرفته است ، ضمن ادای احترام به روان پاک احمدشاه مسعود ، سروده ناقابلی دارم که به محضر مبدع دیوار مهربانی جناب حکیم ارد بزرگ تقدیم می کنم.

تو آن عطر شفابخش گلاب اصل کاشانی
نبات و زعفرانی از رهاورد خراسانی
تو همچون نرگس روئیده در سعدیه شیراز
نماد باشکوه سرزمین پاک شیروانی
سر از خواب قرون برداشتی با حکمتت اینک
روانه در زمان گشتی تو با سیمای عرفانی
پی افکندی به تدبیرت تو کاخ مهربانی را
تو خود پیوند شیروانی و پنجشیر بدخشانی
مراد بی بدیل مردمان خوب تاجیکی
همایون یار جاویدان احمد شاه افغانی
کتاب سرخ در کف داری و بر لب سرود صلح
پیامت مهربانی و سخن آوای سبحانی
حکیما شیروان مهد دلیران و ادیبان است
حکیما خفته در اینجا یکی مرد غزلخوانی
بنام قدرت الله شریفی شاعر جاوید
همان اسطوره شعر و ادب آن مرد ربانی
حکیما پرچمت در اهتزاز و جاودان بادا
بلند از اهتزاز پرچمت ایران و ایرانی

 

صدای استاد بخشعلی زاده را در آدرس های زیر بشنوید :

در پیکو فایل بشنوید : http://s8.picofile.com/file/8336170068/.m4a.html

و یا در آدرس تلگرام زیر :  https://t.me/greatorod/1945 

روز دوستی شیروان و پنجشیر، احمد شاه مسعود، فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی، فیلسوف حکیم ارد بزرگ، حکیم ارد بزرگ، قدرت الله شریفی ترکی، رضا بخشعلی زاده شیروان، ارد بزرگ خراسانی، شیروان ایران و پنجشیر افغانستان، بزرگ فیلسوف تاریخ ایران

 

روزنلمه شاپرک و زندگینامه استاد فیلسوف حکیم ارد بزرگ خراسانی, ارد بزرگ کیست, ارد بزرگ, حکیم ارد بزرگ کیست, orod the great

روزنامه شاپرک (اولین روزنامه جوانان و نوجوانان ایران - 26 آبان 1395) می نویسد :

حکیم ارد بزرگ ،فیلسوف ایرانی است . کمپین جهانی "دیوار مهربانی" بر اساس اندیشه های او شکل گرفت. چهار سال از ارایه این ایده ارزنده گذشت تا در پاییز و زمستان 1394 افکار عمومی کشورمان نسبت به آن واکنش مثبت نشان دادند و جهانیان را با ایجاد دیوارهای مهربانی آنهم بشکلی گسترده شگفت زده نمودند .

واژه های جستجو شده : حکیم بزرگ مشهد ،  بزرگترین فلاسفه جهان ، بهترین فلسفه دانهای جهان ، مهمترین فیلسوف  , حکیم ارد بزرگ , ارد , ارد بزرگ ویکیپدیا , ارود بزرگ ,  حکیم اردبزرگ , زندگی نامه ارد بزرگ , اسم اصلی حکیم ارد بزرگ , مجتبی شرکاء , اردبزرگ کیست ,  سایت ارد , شیروان , بزرگ شیروان ,ارد کبیر, اردبزرگ , جملات ناب ارمنی , ابوعلی سینا ، آلبرت اینشتین ، ارد بزرگ کیست؟ , عکس دکترنجیب الله , سخنان حکیم , حکیم اراد بزرگ , ارد داران , سخنان ارد کبیر, حکیم ارد , حکیم ارد بزرک , حکیم اردبزرگ , ارد کیست , عکس نوشته اردبزرگ , دکتر نبی زاده , حکیم ارد بزرگ ویکی پدیا , فیلسوفان بزرگ معاصر ، حکیم اردبزرگ برای کدام کشور میباشد , برترین فیلسوفان جهان ، نصایح بزرگان , بزرگترین فیلسوف تاریخ ، فلسفه چیست ؟ بزرگترین متفکر تاریخ ، بزرگترین فیلسوف معاصر ، حکیم ارد بزرگ کیست , اسمهای با پسوند وپیشوند ,  تصاویر حکیمانه , حکیم اورود بزرگ , زندگی نامه ی حکیم اردبزرگ , ویکی پدیا , انسان بزرگ‎ ‎کیست؟ , فیلسوف کیست ؟ ، ارد شرکا, عکسهای سخنان حکیمانه , دانلود سخنرانی حکیم , تصاویری بی نظیرازگفته های بزرگان , ارد بزرگ ویکی , عکسهای مجتبی شرکاء , مشاهیر معاصر استان البرز, حکیم ارد بزرگ ,اردبزرگ کیست, زندگی نامه ارد بزرگ,بزرگان ایران زمین,ایران بزرگ ، حکیم ارد بزرگ کجایی هستارد بزرگ کیست؟ , مشاهیر مشهد , مشاهیر خراسان رضوی , حاج حسین ملک , میدان شهدا مشهد , مشاهیر شهر مشهد , مشاهیرمشهد , میدان شهدای مشهد , دانشگاه خاوران , پلان پارک جمشیدیه  , ییلاقات اطراف مشهد , ییلاقات مشهد , پروژه میدان شهدا مشهد , فیلسوفان بزرگ جهان , مشاهیر مشهد , افراد مشهور مشهد , حسین ملک , پلان استخر , دانشمندان مشهد , مشاهیر مشهدی , سایت دانشگاه خاوران مشهد , دانشگاه خاوران مشهد , باغ ملک آباد مشهد , جغرافیای مشهد  , کوهسنگی مشهد الرضا  , افراد معروف مشهد , مشاهیر خراسان , مشهد + مشاهیر , ییلاقات مشهد  , مشاهیر مشهدی , دانشمندان مشهدی , دانشمندان شهر مشهد , افراد مشهور مشهدی , اب هوای طر قبه ، مکاتب فلسفی  , مشهد  , سایت دانشگاه خاوران , شیب کف استخ , جزئیات کف سازی محوطه , نقشه پارک کوهسنگی مشهد , حاج حسین ملک , از ییلاقات اطراف مشهد , "مشاهیر مشهد" , مشاهیر شهر مشهد  , باغ ملک اباد مشهد , (مشاهیرمشهد) , اسدی طوسی , جزئیات استخر ، مشاهیر خراسان ، مشاهیر مشهد ، ارد بزرگ کیست , بزرگ شیروان , اُرد بزرگ , اورد بزرگ , اورود بزرگ , زندگی نامه , بیوگرافی , مجتبی شرکاء ، حکیم بزرگ , حکیم ارد بزرگ, p;dl hvn fcv' ، زندگینامه , hvn fcv' , حکیم ارد بزرگ کیست؟ مشهد , Hakim Orod Bozorg ,دودمان سلجوقیان , شیروان , ترک های ایل قشقایی شیراز

حکیم فردوسی

  http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/5/56/Statue_of_Ferdowsi_in_Rome.JPG/200px-Statue_of_Ferdowsi_in_Rome.JPG

فردوسی استاد بی همتای شعر و خرد پارسی و بزرگترین حماسه سرای جهان است. اهمیت فردوسی در آن است چه با آفریدن اثر همیشه جاوید خود، نه تنها زبان ، بلکه کل فرهنگ و تاریخ و در یک سخن ، همه اسناد اصالت اقوام ایرانی را جاودانگی بخشید و خود نیز برآنچه که میکرد و برعظمت آن ، آگاه بود و می دانست که با زنده نگه داشتن زبان ویژه یک ملت ، در واقع آن ملت را زندگی و جاودانگی بخشیده است .

بسی رنج بردم در این سال سی
عجم زنده کـردم بدیــن پــــارسی

فردوسی در سال 329 هجری برابر با 940 میلادی در روستای باژ از توابع طوس در خانواده ای از طبقه دهقانان دیده به جهان گشود و در جوانی شروع به نظم برخی از داستانهای قهرمانی کرد. در سال 370 هجری برابر با 980 میلادی زیر دید تیز و مستقیم جاسوس های بغداد و غزنین ، تنظیم شاهنامه را آغاز می کند و به تجزیه و تحلیل نیروهای سیاسی بغداد و عناصر ترک داخلی آنها می پردازد. فردوسی ضمن بیان مفاسد آنها، نه تنها با بغداد و غزنین ، بلکه با عناصر داخلی آنها نیز می ستیزد و در واقع ، طرح تئوری نظام جانشین عرب و ترک را می ریزد حداقل آرزوی او این بود که ترکیبی از اقتدار ساسانیان و ویژگیهای مثبت سامانیان را در ایران ببیند. چهار عنصر اساسی برای فردوسی ارزشهای بنیادی و اصلی به شمار می آید و او شاهنامه خود را در مربعی قرار داده که هر ضلع آن بیانگر یکی از این چهار عنصر است آن عناصر عبارتند از: ملیت ایرانی ، خردمندی ، عدالت و دین ورزی او هر موضوع و هر حکایتی را برپایه این چهار عنصر تقسیم می کند. علاوه بر این ، شاهنامه ، شناسنامه فرهنگی ما ایرانیان است که می کوشد تا به تاخت و تاز ترک های متجاوز و امویان و عباسیان ستمگر پاسخ دهد او ایرانی را معادل آزاده می داند و از ایرانیان با تعبیر آزادگان یاد می کند؛ بدان سبب که پاسخی به ستمهای امویان و عباسیان نیز داده باشد؛ چرا که مدت زمان درازی ، ایرانیان ، موالی خوانده می شدند و با آنان همانند انسان های درجه دوم رفتار می شد بنابراین شاهنامه از این منظر، بیش از آن که بیان اندیشه ها و نیات یک فرد باشد، ارتقای نگرشی ملی و انسانی و یا تعالی بخشیدن نوعی جهانبینی است.

سی سال بعد یعنی در سال 400 هجری برابر با 1010 میلادی پس از پایان خلق شاهنامه این اثر گرانبها به سلطان محمود غزنوی نشان داده می شود. به علت های گوناگون که مهمترینشان اختلاف نژاد و مذهب بود اختلاف دستگاه حکومتی با فردوسی باعث برگشتن فردوسی به طوس و تبرستان شد. استاد بزرگ شعر فارسی در سال 411 هجری برابر با 1020 میلادی در زادگاه خود بدرود حیات گفت ولی یاد و خاطره اش برای همه دوران در قلب ایرانیان جاودان مانده است.

زبان ، شرح حال انسان هاست اگر زبان را برداریم ، تقریبا چیزی از شخصیت ، عقاید، خاطرات و افکار نظام یافته ما باقی نخواهد ماند بدون زبان ، موجودیت انسان هم به پایان می رسد زبان ، ذخیره نمادین اندیشه ها، عواطف ، بحران ها، مخالفت ها، نفرت ها، توافق ها، وفاداری ها، افکار قالبی و انگیزه هایی است که در سوق دادن و تجلی هویت فرهنگی انسانها نقش اساسی دارد.همگان بر این باورند که واژه ها در کارگاه اندیشه و جهان بینی اندیشمندان و روشنفکران هر دوره در هم می آمیزند تا زایش مفاهیم عمیق انسانی تا ابد تداوم یابد. با وجود این ، در یک داوری دقیق ، تمایزات غیرقابل کتمان و قوت کلام سخنسرای نام آور ایرانی حکیم ابوالقاسم فردوسی با همتایان همعصر خود آشکارا به چشم می خورد زبان و کلمات برآمده از ذهن فرانگر و تیزبین او، در محدودیت قالبهای شعری ، تن به اسارت نمی سپارد و ناگزیر به گونه شگفت آوری زنده ، ملموس و دورپرواز است فردوسی به علت ضرورت زمانی و جو اختناق حاکم در زمان خود، بالاجبار برای بیان مسائل روز: زبانی کنایه و اسطوره ای انتخاب کرده است ؛ در حالی که محتوای مورد بحث او مسائل جاری زمان است بدین اعتبار، فردوسی از معدود افرادی است که توان به تصویر کشیدن جنایات قدرت سیاسی زمان خویش را داشته است پایان سخن آن که انگیزه فردوسی از آفریدن شاهنامه مبارزه با استعمار و استثمار سیاسی ، اقتصادی و فرهنگی خلفای عباسی و سلطه امیران ترک بود .

آنچه کورش کرد و دارا وانچه زرتشت مهین
زنده گشت از همت فردوسی سحـر آفرین
نام ایــــران رفته بــود از یـاد تا تـازی و تـرک
ترکــتــازی را بــرون راندند لاشـــه از کـمین
ای مبـــارک اوستـــاد‚ ای شاعـــر والا نژاد
ای سخنهایت بســوی راستی حبلی متین
با تـــو بد کـــردند و قــدر خدمتت نشناختند
آزمـــنـــدان بــخیـــل و تاجـــداران ضـنــیــن

 

زندگی نامه

 


 
حکیم فردوسی در "طبران طوس" در سال 329 هجری به دنیا آمد. پدرش از دهقانان طوس بود و از نظر مادی دارای ثروت و موقعیت قابل توجهی بود. از احوال او در عهد کودکی و جوانی اطلاع درستی در دست نیست ولی مشخص است که در جوانی با درآمدی که از املاک پدرش داشته به کسی محتاج نبوده است؛ اما اندک اندک آن اموال را از دست داده و به تهیدستی گرفتار شده است.

فردوسی از همان ابتدای کار که به کسب علم و دانش پرداخت، به خواندن داستان هم علاقمند شد و مخصوصاً به تاریخ و اطلاعات مربوط به گذشته ایران عشق می ورزید.

همین علاقه به داستانهای کهن بود که او را به فکر به نظم در آوردن شاهنامه انداخت.

چنان که از گفته خود او در شاهنامه بر می آید، مدتها در جستجوی این کتاب بوده است و پس از یافتن دستمایه ی اصلیی داستانهای شاهنامه، نزدیک به سی سال از بهترین ایام زندگی خود را وقف این کار کرد.

او خود می گوبد:

بسی رنج بردم بدین سال سی
عجم زنده کردم بدین پارسی
پی افکندم از نظم کاخی بلند
که از باد و باران نیابد گزند
بناهای آباد گردد خراب
ز باران و از تابش آفتاب

فردوسی در سال 370 یا 371 به نظم در آوردن شاهنامه را آغاز کرد و در اوایل این کار هم خود فردوسی ثروت و دارایی قابل توجهی داشت و هم بعضی از بزرگان خراسان که به تاریخ باستان ایران علاقه داشتند او را یاری می کردند ولی به مرور زمان و پس از گذشت سالهایی، در حالی که فردوسی بیشتر شاهنامه را سروده بود دچار فقر و تنگدستی شد.

اَلا ای برآورده چرخ بلند
چه داری به پیری مرا مستمند
چو بودم جوان برترم داشتی
به پیری مرا خوار بگذاشتی
به جای عنانم عصا داد سال
پراکنده شد مال و برگشت حال

بر خلاف آن چه مشهور است، فردوسی سرودن شاهنامه را صرفاً به خاطر علاقه خودش و حتی سالها قبل از آن که سلطان محمود به سلطنت برسد، آغاز کرد؛ اما چون در طی این کار رفته رفته ثروت و جوانی را از دست داد، به فکر افتاد که آن را به نام پادشاهی بزرگ کند و به گمان اینکه سلطان محمود چنان که باید قدر او را خواهد شناخت، شاهنامه را به نام او کرد و راه غزنین را در پیش گرفت.

اما سلطان محمود که به مدایح و اشعار ستایش آمیز شاعران بیش از تاریخ و داستانهای پهلوانی علاقه داشت، قدر سخن فردوسی را ندانست و او را چنانکه شایسته اش بود تشویق نکرد.

علت این که شاهنامه مورد پسند سلطان محمود واقع نشد، درست معلوم نیست.

عضی گفته اند که به سبب بدگوئی حسودان، فردوسی نزد محمود به بی دینی متهم شد (در واقع اعتقاد فردوسی به شیعه که سلطان محمود آن را قبول نداشت هم به این موضوع اضافه شد) و از این رو سلطان به او بی اعتنائی کرد.

ظاهراً بعضی از شاعران دربار سلطان محمود به فردوسی حسد می بردند و داستانهای شاهنامه و پهلوانان قدیم ایران را در نظر سلطان محمود پست و ناچیز جلوه داده بودند.

به هر حال سلطان محمود شاهنامه را بی ارزش دانست و از رستم به زشتی یاد کرد و بر فردوسی خشمگین شد و گفت: که "شاهنامه خود هیچ نیست مگر حدیث رستم، و اندر سپاه من هزار مرد چون رستم هست".

گفته اند که فردوسی از این بی اعتنائی سلطان محمود بر آشفت و چندین بیت در هجو سلطان محمود گفت و سپس از ترس مجازات او غزنین را ترک کرد و چندی در شهرهائی چون هرات، ری و طبرستان متواری بود و از شهری به شهر دیگر می رفت تا آنکه سرانجام در زادگاه خود، طوس درگذشت.

تاریخ وفاتش را بعضی 411 و برخی 416 هجری قمری نوشته اند.

فردوسی را در شهر طوس، در باغی که متعلق به خودش بود، به خاک سپردند.

 

 

در تاریخ آمده است که چند سال بعد، محمود به مناسبتی فردوسی را به یاد آورد و از رفتاری که با آن شاعر آزاده کرده بود پشیمان شد و به فکر جبران گذشته افتاد و فرمان داد تا ثروت فراوانی را برای او از غزنین به طوس بفرستند و از او دلجوئی کنند.

اما چنان که نوشته اند، روزی که هدیه سلطان را از غزنین به طوس می آوردند، جنازه شاعر را از طوس بیرون می بردند.

از فردوسی تنها یک دختر به جا مانده بود، زیرا پسرش هم در حیات پدر فوت کرده بود و گفته شده است که دختر فردوسی هم این هدیه سلطان محمود را نپذیرفت و آن را پس فرستاد.

شاهنامه نه فقط بزرگ ترین و پر مایه ترین مجموعه شعر است که از عهد سامانی و غزنوی به یادگار مانده است بلکه مهمترین سند عظمت زبان فارسی و بارزترین مظهر شکوه و رونق فرهنگ و تمدن ایران قدیم و خزانه لغت و گنجینه ادبـیات فارسی است.

فردوسی طبعی لطیف داشته، سخنش از طعنه و هجو و دروغ و تملق خالی بود و تا می توانست الفاظ ناشایست و کلمات دور از اخلاق بکار نمی برد.

او در وطن دوستی سری پر شور داشت. به داستانهای کهن و به تاریخ و سنن قدیم عشق می ورزید.


ویژگیهای هنری شاهنامه

"شاهنامه"، حافظ راستین سنت های ملی و شناسنامه قوم ایرانی است. شاید بی وجود این اثر بزرگ، بسیاری از عناصر مثبت فرهنگ آبا و اجدادی ما در طوفان حوادث تاریخی نابود می شد و اثری از آنها به جای نمی ماند.

اهمیت شاهنامه فقط در جنبه ادبی و شاعرانه آن خلاصه نمی شود و پیش از آن که مجموعه ای از داستانهای منظوم باشد، تبارنامه ای است که بیت بیت و حرف به حرف آن ریشه در اعماق آرزوها و خواسته های جمعی، ملتی کهن دارد. ارد بزرگ متفکر شهیر کشورمان می گوید : ایرانیان نیک نامی و پاکی تبار گذشتگان خویش را در شاهنانه فردوسی می بینند و در هر دودمانی که باشند برآن راه خواهند بود .

ملتی که در همه ادوار تاریخی، نیکی و روشنایی را ستوده و با بدی و ظلمت ستیز داشته است.

شاهنامه، منظومه مفصلی است که حدوداً از شصت هزار بیت تشکیل شده است و دارای سه دوره اساطیری، پهلوانی، تاریخی است.

فردوسی بر منابع بازمانده کهن، چنان کاخ رفیعی از سخن بنیان می نهد که به قول خودش باد و باران نمی تواند گزندی بدان برساند و گذشت سالیان بر آن تأثیری ندارد.

در برخورد با قصه های شاهنامه و دیگر داستانهای اساطیری فقط به ظاهر داستانها نمی توان بسنده کرد.

زبان قصه های اساطیری، زبانی آکنده از رمز و سمبل است و بی توجهی به معانی رمزی اساطیر، شکوه و غنای آنها را تا حد قصه های معمولی تنزل می دهد.

حکیم فردوسی خود توصیه می کند:

تو این را دوغ و فسانه مدان
به یکسان روش در زمانه مدان
از او هر چه اندر خورد با خرد
دگر بر ره رمز معنی برد

شاهنامه روایت نبرد خوبی و بدی است و پهلوانان، جنگجویان این نبرد دائمی در هستی اند.

جنگ کاوه و ضحاک ظالم، کین خواهی منوچهر از سلم و تور، مرگ سیاوش به دسیسه سودابه و . . . همه حکایت از این نبرد و ستیز دارند.

تفکر فردوسی و اندیشه حاکم بر شاهنامه همیشه مدافع خوبی ها در برابر ظلم و تباهی است. ایران که سرزمین آزادگان محسوب می شود همواره مورد آزار و اذیت همسایگانش قرار می گیرد.

زیبایی و شکوه ایران، آن را در معرض مصیبت های گوناگون قرار می دهد و از همین رو پهلوانانش با تمام توان به دفاع از موجودیت این کشور و ارزشهای عمیق انسانی مردمانش بر می خیزند و جان بر سر این کار می نهند.

برخی از پهلوانان شاهنامه نمونه های متعالی انسانی هستند که عمر خویش را به تمامی در خدمت همنوعان خویش گذرانده است.

پهلوانانی همچون فریدون، سیاوش، کیخسرو، رستم، گودرز و طوس از این دسته اند.

شخصیت های دیگری نیز همچون ضحاک و سلم و تور وجودشان آکنده از شرارت و بدخویی و فساد است.

آنها مأموران اهریمنند و قصد نابودی و فساد در امور جهان را دارند.

قهرمانان شاهنامه با مرگ، ستیزی هماره دارند و این ستیز نه روی گردانی از مرگ است و نه پناه بردن به کنج عافیت، بلکه پهلوان در مواجهه و درگیری با خطرات بزرگ به جنگ مرگ می رود و در حقیقت، زندگی را از آغوش مرگ می دزدد.

اغلب داستانهای شاهنامه بی اعتباری دنیا را به یاد خواننده می آورد و او را به بیداری و درس گرفتن از روزگار می خواند ولی در همین حال آنجا که هنگام سخن عاشقانه می رسد فردوسی به سادگی و با شکوه و زیبایی موضوع را می پروراند.

نگاهی به پنج گنج نظامی در مقایسه با شاهنامه، این حقیقت را بر ما نمایان تر می کند. در پنج گنج، شاعر عارف که ذهنیتی تغزلی و زبانی نرم و خیال انگیز دارد، در وادی حماسه چنان غریق تصویرسازی و توصیفات تغزلی شده که جای و مقام زبان حماسه را فراموش کرده است حال آنکه که فردوسی حتی در توصیفات تغزلی در شأن زبان حماسه، از تخیل و تصاویر بهره می گیرد و از ازدحام بیهوده تصاویر در زبان حماسی اش پرهیز می کند.

 

 

تصویرسازی

تصویرسازی در شعر فردوسی جایی بسیار مهم دارد. شاعر با تجسم حوادث و ماجراهای داستان در پیش چشم خواننده او را همراه با خود به متن حوادث می برد، گویی خواننده داستان را بر پرده سینما به تماشا نشسته است.

تصویرسازی و تخیل در اثر فردوسی چنان محکم و متناسب است که حتی اغلب توصیفات طبیعی درباره طلوع، غروب، شب، روز و . . . در شعر او حالت و تصویری حماسی دارد و ظرافت و دقت حکیم طوس در چنین نکاتی موجب هماهنگی جزئی ترین امور در شاهنامه با کلیت داستان ها شده است.

چند بیت زیر در توصیف آفتاب بیان شده است:

چو خورشید از چرخ گردنده سر
برآورد بر سان زرین سپر

***

پدید آمد آن خنجر تابناک
به کردار یاقوت شد روی خاک

***

چو زرین سپر برگرفت آفتاب
سرجنگجویان برآمد ز خواب

و این هم تصویری که شاعر از رسیدن شب دارد:

چو خورشید تابنده شد ناپدید
شب تیره بر چرخ لشگر کشید

موسیقی

موسیقی در شعر فردوسی از عناصر اصلی شعر محسوب می شود. انتخاب وزن متقارب که هجاهای بلند آن کمتر از هجاهای کوتاه است، موسیقی حماسی شاهنامه را چند برابر می کند.

علاوه بر استفاده از وزن عروضی مناسب، فردوسی با به کارگیری قافیه های محکم و هم حروفیهای پنهان و آشکار، انواع جناس، سجع و دیگر صنایع لفظی تأثیر موسیقایی شعر خود را تا حد ممکن افزایش می دهد.

اغراقهای استادانه، تشبیهات حسی و نمایش لحظات طبیعت و زندگی از دیگر مشخصات مهم شعر فردوسی است.

برآمد ز هر دو سپه بوق و کوس
هوا نیلگون شد، زمین آبنوس
چو برق درخشنده از تیره میغ
همی آتش افروخت از گرز و تیغ
هوا گشت سرخ و سیاه و بنفش
ز بس نیزه و گونه گونه درفش
از آواز دیوان و از تیره گرد
ز غریدن کوس و اسب نبرد
چکاچاک گرز آمد و تیغ و تیر
ز خون یلان دشت گشت آبگیر
زمین شد به کردار دریای قیر
همه موجش از خنجر و گرز و تیر
دمان بادپایان چو کشتی بر آب
سوی غرق دارند گفتی شتاب

 

منبع داستانهای شاهنامه

نخستین کتاب نثر فارسی که به عنوان یک اثر مستقل عرضه شد، شاهنامه ای منثور بود.

این کتاب به دلیل آن که به دستور و سرمایه "ابومنصور توسی" فراهم آمد، به "شاهنامه ابومنصوری" شهرت دارد و تاریخ گذشته ایران به حساب می آید.

اصل این کتاب از میان رفته و تنها مقدمه آن که حدود پانزده صفحه می شود در بعضی نسخه های خطی شاهنامه موجود است.

علاوه بر این شاهنامه، یک شاهنامه منثور دیگر به نام شاهنامه ابوالموید بلخی وجود داشته که گویا قبل از شاهنامه ابومنصوری تألیف یافته است، اما چون به کلی از میان رفته درباره آن نمی توان اظهارنظر کرد.

پس از این دوره در قرن چهارم شاعری به نام دقیقی کار به نظم در آوردن داستانهای ملی ایران را شروع کرد.

دقیقی زردشتی بود و در جوانی به شاعری پرداخت.

او برخی از امیران چغانی و سامانی را مدح گفت و از آنها جوایز گرانبها دریافت کرد.

دقیقی ظاهراً به دستور نوح بن منصور سامانی مأموریت یافت تا شاهنامه ی ابومنصوری را که به نثر بود به نظم در آورد.

دقیقی، هزار بیت بیشتر از این شاهنامه را نسروده بود و هنوز جوان بود که کشته شد (حدود 367 یا 369 هـ. ق) و بخش عظیمی از داستانهای شاهنامه ناسروده مانده بود.

فردوسی استاد و هشمهری دقیقی کار ناتمام او را دنبال کرد.

از این رو می توان شاهنامه دقیقی را منبع اصلی فردوسی در سرودن شاهنامه دانست.


بخش های اصلی شاهنامه

موضوع این شاهکار جاودان، تاریخ ایران قدیم از آغاز تمدن نژاد ایرانی تا انقراض حکومت ساسانیان به دست اعراب است و کلاً به سه دوره اساطیری، پهلوی و تاریخی تقسیم می شود.

دوره اساطیری

این دوره از عهد کیومرث تا ظهور فریدون ادامه دارد. در این عهد از پادشاهانی مانند کیومرث، هوشنگ، تهمورث و جمشید سخن به میان می آید. تمدن ایرانی در این زمان تکوین می یابد. کشف آتش، جدا کرن آهن از سنگ و رشتن و بافتن و کشاورزی کردن و امثال آن در این دوره صورت می گیرد.

در این عهد جنگها غالباً جنگ های داخلی است و جنگ با دیوان و سرکوب کردن آنها بزرگ ترین مشکل این عصر بوده است. (بعضی احتمال داده اند که منظور از دیوان، بومیان فلات ایران بوده اند که با آریایی های مهاجم همواره جنگ و ستیز داشته اند)

در پایان این عهد، ضحاک دشمن پاکی و سمبل بدی به حکومت می نشیند، اما سرانجام پس از هزار سال فریدون به یاری کاوه آهنگر و حمایت مردم او را از میان می برد و دوره جدید آغاز می شود.

دوره پهلوانی

دوره پهلوانی یا حماسی از پادشاهی فریدون شروع می شود. ایرج، منوچهر، نوذر، گرشاسب به ترتیب به پادشاهی می نشیند. جنگهای میان ایران و توران آغاز می شود.

پادشاهی کیانی مانند: کیقباد، کیکاووس، کیخسرو و سپس لهراست و گشتاسب روی کار می آیند. در این عهد دلاورانی مانند: زال، رستم، گودرز، طوس، بیژن، سهراب و امثال آنان ظهور می کنند.

سیاوش پسر کیکاووس به دست افراسیاب کشته می شود و رستم به خونخواهی او به توران زمین می رود و انتقام خون سیاوش را از افراسیاب می گیرد. در زمان پادشاهی گشتاسب، زرتشت پیغمبر ایرانیان ظهور می کند و اسفندیار به دست رستم کشته می شود.

مدتی پس از کشته شدن اسفندیار، رستم نیز به دست برادر خود، شغاد از بین می رود و سیستان به دست بهمن پسر اسفندیار با خاک یکسان می گردد، و با مرگ رستم دوره پهلوانی به پایان می رسد.

دوره تاریخی

این دوره با ظهور بهمن آغاز می شود و پس از بهمن، همای و سپس داراب و دارا پسر داراب به پادشاهی می رسند.

در این زمان اسکندر مقدونی به ایران حمله می کند و دارا را که همان داریوش سوم است می کشد و به جای او بر تخت می نشیند.

پس از اسکندر دوره پادشاهی اشکانیان در ابیاتی چند بیان می گردد و سپس ساسانیان روی کار می آیند و آن گاه حمله عرب پیش می آید و با شکست ایرانیان شاهنامه به پایان می رسد.


 

 


ماخذ :

http://www.tebyan-zn.ir/papers/subpapers.aspx?id=26&category=GR

 

خواجه نظام‌الملک طوسی



خواجه‌نظام الملک طوسی در سال 408 هجری در شهر طوس خراسان دیده به جهان گشود. پدرش علی ابن اسحاق بردهقانی اشتغال داشته و از یاران محمود سبکتکین به شمار می‌آمد خواجه‌نظام الملک نیز در کودکی به همراه پدر به دهقانی پرداخت و همان زمان در نزد وی قرآن را ختم نمود و پس از آن پدرش وی را به کسب علم و دانش و آموختن لغت و نحو واداشت. وی دارای همتی والا بود و به ایران عشق می ورزید و همواره بدنبال راهی برای رشد میهن و ساختن مدارسی بود که علم را دوباره برای میهنمان رونقی بخشد خواجه در سنین نوجوانی به خدمت ابو علی ابن شاذان وزیر آلب ارسلان در آمد و به عنوان کاتب به نزد وی خدمت می‌کرد. ابن شاذان به هنگام وفاتش وی را وصیت نمود که به خدمت سلطان آلب ارسلان در آید و او نیز چنین کرد آلب ارسلان خواجه را به عنوان وزیر خویش برگزید، و او را پدری دلسوز و مهربان می‌پنداشت و هیچ امری را بدون مشورت وی انجام نمی‌داد و خلاف امر وی را نمی‌پسندید پس از اینکه آلب ارسلان لحظات آخر عمرش را سپری می‌نمود فرزندش ملکشاه را وصیت نمود که در اداره امور حکومتی از رای خواجه عدول نکند و او را پدری دلسوز و مهربان مشفق بداند و ملک‌شاه نیز پذیرفت و او را در سمت وزارت ابقاء نمود خواجه‌‌‌‌‌‌‌نظام الملک در عهد وزارت خود خدمات فرهنگی بسیار عظیمی را انجام داد که بدون تردید می‌توان گفت که در طول تاریخ سابقه نداشته است. وی علاوه بر رتق و فتق امور مملکتی و حل مشکلات عدیده اجتماعی و اخلاقی و سایر مسائل مملکتی دست به ایجاد و تأسیس مدارس زد که در تاریخ به نام وی و به مدارس نظامیه مشهورند. همان مدارس هستند که سرمشق دانشگاه‌ها شدند و مهم‌ترین آنها عبارتند از نظامیه‌های بغداد، موصل، نیشابور، بلخ ، هرات، مرو، آمل، گرگان، بصره، شیراز و اصفهان. نهضتی که نظام الملک با ساختن نظامیه‌های متعدد بوجود آورد به زودی و با سرعت شگفت آوری از طرف تمامی بلاد ایران و بسیاری دیگر از بلاد کشورهای اسلامی دنبال شد بطوری که در قرنهای پنجم و ششم هجری هیچ شهری نبود که در آن مدارس متعدد وجود نداشت باشد. در این مدارس درسهایی چونعلوم ادبی، ریاضیات، طب و حکمت ، فقه ، حدیث، تفسیر تدریس می‌شد و همچنین کلیه مدارس دارای کتابخانه‌هایی معتبر بودند خواجه دستور داد برای هر کتابخانه کاتبان 5 شاهنامه از حکیم طوس فردوسی جاودانه سخن را رونویسی و نگهداری کنند. حکیم ارد بزرگ بزرگترین فیلسوف حال حاضر می گوید : " خواجه‌نظام الملک توسی سه هدیه جاودانه برای ایرانیان به یادگار گذاشت نخست دستور داد سالشمار خورشیدی فراهم گردد تا سالشمار قمری کنار گذاشته شود ، دوم آنکه دستور داد هزاران بار کتاب شاهنامه فردوسی خردمند بازنویسی شود تا زبان ایرانیان نجات یابد و سوم برافراشتن دانشگاههای نظامیه بود که ریشه و پایه دانشگاههای امروزی است " . در مدارس نظامیه هر دانشجویی اتاقی خاص خود داشت و مقرری ماهیانه می‌گرفتند و خوراک و خوابگاه نیز بر عهده دانشگاه بود. خواجه‌نظام الملک نظامیه نیشابور را برای ابو المعالی جوینی ساخت کهجوینی به مدت 20 سال در آنجا به تدریس اشتغال داشت و شاگردانی همچون غزالی را تربیت نمود و از بزرگترین دانشگاه‌هایی که خواجه تأسیس کرد نظامیه بغداد بود که در آن زمان بیش از 6000 دانشجو داشت و در طول تاریخ اساتید برجسته‌ای همچون محمد غزالی، سعدی شیرازی، ابواسحاق شیرازی و غیره در آن به امر تدریس اشتغال داشتند . و علاوه بر ساختن دانشگاه ، خواجه خدمات فراوان دیگری همچون آب انبار، گرمابه، بازار، بیمارستانها را به جهانیان عرضه کرد و قرن پنجم را مبدل به شکوفاترین قرون فرهنگی اسلام ساخت. خصوصیات اخلاقی خواجه وی شخصیتی بسیار دلسوز و مهربان و نرم دل بود و به اجرای عدالت در میان مردم بسیار مشتاق بود ابن کثیر در البدایة و النهایة نقل می‌کند که زنی ضعیف و درمانده از خواجه یاری طلبید و خواجه نیز لب به سخن با او را گشود و در کنارش ایستاد تا به مشکلش رسیدگی کند و آن زن نیز مشکلات خود را به خواجه بازگو می‌کرد پاسبانان خواجه خواستند زن را از کنار خواجه دور نمایند اما خواجه خطاب به آنان فرمود: «شما برای خدمت به چنین انسانهای ضعیف و درمانده‌ای انتخاب شده‌اید وگر نه پادشاهان و امراء نیازی به خدمت شما ندارند.» مجلس خواجه نظام الملک مملو از علماء و دانشمندان و فقها بود تا جایی که بسیاری بر وی خرده می‌گرفتند که همنشینی با علما تو را از مسایل سیاسی باز داشته است اما خواجه می‌فرمود: «آنها زیبایی دنیا و آخرت می‌باشند و اگر آنها را بر سرم قرار دهم باز هم آنها بزرگتر از آنند.» وی انسانی بسیار متواضع و فروتن بود ابن الجوزی در المنتظم می‌گوید: هرگاه ابوالقاسم قشیری و امام الحرمین جوینی بر خواجه نظام الملک وارد می‌شدند در مقابل آنها بر می‌خواست و آنها را در کنار خود می‌نشاند و خود بر جایش می‌نشست و هنگامی که ابوعلی فارمزی بر او وارد می‌شد در مقابل وی برمی‌خواست و او را به جایگاه خود می‌نشاند و خود روبروی او زانو می‌زد امام الحرمین توسط پاسپان خواجه گلایه خود را از این موضوع به سمع وی رساند امام در جواب فرمود: «ابوالمعالی جوینی و ابوالقاسم قشیری و امثال آنها زمانی که بر من وارد می‌شوند بسیارمرا تمجید می‌کنند و مرا از منزلتی که در آن هستم بالاتر می‌برند و سخن آنان سبب ایجاد کبر در درون من‌ می‌شود هرگاه فارمزی به نزد من می‌آید عیوب و ظلمهای مرا یادآور می‌شود که سبب می‌شود اعمال خود را اصلاح نمایم» ابن أثیر در الکامل در مورد تواضع خواجه می‌گوید: ( شبی خواجه نظام الملک در کنار برادرش غذا میل می‌نمود و در سوی دیگر برادرش امیر خراسان و در کنار امیر خراسان مرد فقیری بود که دستش قطع شده بود. نظام الملک متوجه شد که امیر خراسان خود را از نزد فقیر کنار می‌کشید و از خوردن غذا به همراه او خودداری می‌کند لهذا امیر خراسان را بر جای خود نشاند و خود به کنار انسان فقیر بی‌دست رفت و همراه او به خوردن غذا مشغول شد.) خواجه نظام الملک دارای ویژگی‌های خوب زیادی بود. هر گاه صدای اذان را می‌شنید از هر کاری دست برمی‌داشت و بر اوقات نماز مواظبت می‌نمود و همواره روزهای دوشنبه و پنجشنبه را روزه می‌گرفت و بسیار صدقه می‌بخشید و انسانی بردبار ، شکیبا و باوقار بود. امام ذهبی در سیر اعلام النبلاء می‌گوید: «خواجه نظام الملک از کسانی بود که خیر و تقوای فراوانی در آنها دیده می‌شد و گرایش خاص به انسانهای صالح داشت و از پند و اندرزهایشان متأثر می‌گشت و اگر کسی عیوب وی را برایش بازگو می‌کرد از آن شخص قدردانی می‌نمود و وی را گرامی می‌داشت و گریه می‌کرد و اشک از چشمانش سرازیر می‌شد و هیچگاه بدون وضوء در مجلس نمی‌نشست و گاهی نبود که وضو بگیرد مگر اینکه با آن وضو نماز سنت می‌خواند و هر گاه مؤذن از اذان گفتن غافل می‌گشت او را یادآور می‌شد».  حس میهن پرستی و جایگاه خواجه نظام در نزد سلطان ملکشاه و مردم برای بعضی‌ها ناخوشایند بود و کسانی نبودند جز باطنیان که معتقد بودند مفاهیم دینی علاوه بر معانی ظاهری دارای معانی باطنی می‌باشد و هر کس که به معانی باطنی معتقد نباشد در غل و زنجیر شرع اسیر گشته است این گروه با مفاهیم شرع بازی می‌کردند و سبب ایجاد اضطراب فکری در میان مسلمین می‌شدند .باطنیان با حمله به شهرهای مختلف ایران جوی های فراوانی از خون روان ساختند در اصفهان هزارها نفر توسط باطنیان جان خود را از دست دادند که خواجه نظام الملک به مبارزه با باطنیان پرداخت و نقشه های شوم آنان را برملا ساخت و سلطان ملکشاه را در حمله بر علیه آنان یاری نمود خواجه فرمانده‌هان نظامی خود را شخصاً انتخاب کرده و روانه جنگ می‌نمود که از زمره‌ی فرمانده هان وی آق سنقر جد نورالدین محمود بود. باطنیان که از مبارزه با خواجه ناتوان شده بودند تصمیم گرفتند از طریق دیگری وی را از راه بردارند روز پنجشنبه موافق با دهم رمضان سال 485 هجری قمری خواجه به نزدیکی نهاوند رسیدند در آنجا سلطان و خواجه و همراهان جهت افطار اطراق نمودند و به محض اطراق فقهاء و علماء و دانشمندان گرداگرد وی حلقه زدند و نیازمندان برای رفع نیازهایشان به خدمت وی آمدند خواجه‌نظام الملک توسی در آنجا در جمع دانشمندان ارزش و اهمیت نهاوند را که صحابه در عهد حضرت عمر در این سرزمین جنگیده بودند را بیان می‌کرد و فرمود: خوشا به سعادت کسی که به آنها ملحق شود. زمانی که خواجه از افطار فارغ شد شخص باطنی در لباس صوفی خود را به خواجه نزدیک نمود و خود را محتاج و نیازمند معرفی کرد خواجه نظام الملک هم از روی مردم دوستی و دلسوزی‌اش باب سخن با وی را گشود که ناگهان دستان پلیدی از آستین باطنیان سر بر آورد و با خنجری قلب شیر مرد تاریخ ایران را درید اما پس از فرار پای قاتل با طناب خیمه‌ای گیر کرد و به زمین افتاد و او را دستگیر کردند اما خواجه فرمود قاتل مرا رها کنید زیرا من او را بخشیدم.ملکشاه پادشاه ایران پس از شنیدن خبر بر بالین خواجه حاضر گشت... اما خواجه در آخرین لحظات عمر بود و خیلی زود روح از تنش پرکشید. هنگامی که خبر وفات خواجه منتشر شد، حزن و اندوه سراسر ایران را فرا گرفت . غم و عزاداری مردم ماهها به طول انجامید .


زندگی‌نامه حضرت آیت‌الله سیدعلی خامنه‌ای


زندگینامه

رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در 1318 شمسی برابر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى‌گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود.»
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم.»
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

در حوزه علمیه
ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

 در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

 در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

 مبارزات سیاسى
آیت الله خامنه اى به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)
آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 دوّمین بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

 پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

 بازداشت ششم
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.

 در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

 در آستانه پیروزى
درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 پس از پیروزى
آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:
٭ پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
٭ معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
٭ سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
٭ امام جمعه تهران، 1358.
٭ نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
٭ نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
٭ حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق.
٭ ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
٭ ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
٭ ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
٭ ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
٭ ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.

٭ رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.