انوشه انصاری (زادهٓ 21 شهریور ۱۳۴۵ خورشیدی، برابر با 12 سپتامبر ۱۹۶۶) کاوشگر و رئیس انجمن گردانندگان شرکت فناوری ارتباط از راه دور (TTI) است.
او متولد شهر مشهد در ایران است و در سال ۱۳۶۳ (۱۹۸۴) به همراه خانوادهاش به آمریکا مهاجرت کردند. انوشه مدرک کارشناسی خود را در رشتهٓ مهندسی الکترونیک و علوم رایانه (EECS) از دانشگاه جورج میسون و مدرک کارشناسی ارشد خود را درزمینهٓ مهندسی الکترونیک از جورج واشنگتن اخذ کردهاست. او در حال حاضر مشغول طی کردن دورهای در دانشگاه سوئینبورن است تا بتواند دومین مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشتهٓ ستارهشناسی دریافت کند.
او در سال ۲۰۰۰ ازسوی مجلهٓ زن شاغل بهعنوان کارآفرین برتر شناخته شدهاست. او از بنیانگذاران یک شرکت مخابراتی در آمریکا به نام تی.تی.آی (TTI) بوده که اکنون تحت مالکیت سنوز نتورک قرار دارد.
فهرست مندرجات |
انوشه انصاری به همراه برادر همسرش در سال ۲۰۰۳ (میلادی) جایزهٓ ۱۰میلیوندلاریِ سالیانهٓ «انصاری اکس-پرایز» (Ansari X-prize) را بنیان نهاد. هدف از این جایزه تشویق بخش خصوصی برای سرمایهگذاری و ورود به بازار سفرهای فضایی است که تا پیش از این در انحصار تعداد انگشتشماری از دولتها بودهاست.
انوشه همیشه عاشق فضا و فضانوردی و درپی راه یافتن به فضا بودهاست.
در ۱۸ اردیبهشت ۱۳۸۵ (۸ مه ۲۰۰۶)، سازمان فضایی روسیه بهطور رسمی اعلام کرد که انوشه انصاری بهعنوان اولین زن گردشگر فضایی در یکی از پروازهای فضاپیمای سایوز، که برای بهار ۱۳۸۵ برنامهریزی شدهبود، به مدار زمین سفر خواهد کرد. اما پس از رد صلاحیت دایسوکه انوموتو، داوطلب ژاپنی، به دلایل پزشکی و جا ماندن او از مأموریت سایوز تیامای-۹، قرار شد انوشه انصاری در ۲۳ شهریور ۱۳۸۵ با این گروه همراه شود.
وی اولین فضانورد ایرانی دنیاست و اولین زن کیهانگرد و چهارمین نفری است که هزینهٓ سفر فضایی خود را پرداخت کردهاست. انصاری ترجیح میدهد درمورد خود از عنوان «فضانورد همراه» بهجای واژهٓ «گردشگر فضایی» استفاده کند.
فضاپیمای سایوز (مأموریت سایوز تیامای-۹) حامل انوشه انصاری، فرمانده روسی میخاییل تیورین، و مهندس پرواز اسپانیایی-آمریکایی، مایکل لوپز الگریا در صبح روز دوشنبه ۱۸ سپتامبر سال ۲۰۰۶ از پایگاه فضایی بایکونور در قزاقستان به فضا پرتاب شد. دو روز پس از قرار گرفتن در مدار زمین، فضاپیمای سویوز در ۲۰ سپتامبر ۲۰۰۶ با موفقیت به ایستگاه بینالمللی فضایی ملحق شد و اقامت ۹روزهٓ انوشه انصاری در ایستگاه فضایی آغاز شد[۱][۲].
سرانجام پس از ۹ روز اقامت و پژوهش در ایستگاه بینالمللی فضایی، انوشه انصاری در سحرگاه ۷ مهر ۱۳۸۵ مصادف با ۲۹ سپتامبر ۲۰۰۶ میلادی به همراه پاول وینوگرادف روسی و جفری ویلیامز آمریکایی، دو تن از فضانوردان ساکن ایستگاه، به زمین بازگشت و پس از فرود وی در 90کیلومتری شمال آرکالیک در قزاقستان با استقبال گرم خانوادهاش، ازجمله همسرش حمید، و مقامات محلی و مسئولان سازمان فضایی روسیه مواجه شد. وی پس از معاینات پزشکی، با بالگرد برای مراسم خوشآمدگویی به شهر قُستانای (در قزاقستان) منتقل شد.
انوشه انصاری در طول ۹ روز اقامت خود در ایستگاه بینالمللی فضایی مجموعه آزمایشهای علمی زیر را برای آژانس فضایی اروپا انجام داد[۳]:
انوشه انصاری مؤسسهٓ خیریهٓ «بنیاد اَهورا» (Ahoora Foundation) را همراه برادر همسرش، جمشید انصاری، اداره و حمایت مالی میکند.[نیازمند منبع]
او همچنین بههمراه امیر و حمید انصاری در حوزهٓ خانه دیجیتال (Digital Home)، شرکت پرودیا سیستمز را با هدف راهاندازی یک سیستم پیشرفته برای آمیختن و استفادهٓ سهلتر از محصولات و فایلها و تولیدات ابزار خانگی دیجیتال مانند ویدیو و صدا و فیلم تأسیس کرد، که در تگزاس و در هندوستان دفاتر رسمی دارد.
محمود کاوه، از فرماندهان سپاه پاسداران ایران در ۸ سال جنگ ایران و عراق است که در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات ۲۵۹ حاج عمران کشته شد. در این زمان او مسئولیت فرماندهی لشکر ویژه شهدا را بر عهده داشت.
فهرست مندرجات[نهفتن] |
در سال ۱۳۴۰ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدرش از کسبه مشهدی بود.اصلیتشان از دهستان بیهود توابع قاین بودو از جمله افرادی بود که در دوران شاهنشاهی به لحاظ این که مقلد آیت الله خمینی بود و با روحانیون مبارز و برجستهای همچون آیت الله خامنهای، هاشمی نژاد ارتباط داشت.
او بعد از اتمام دوره راهنمایی، به کسب علوم دینی در حوزه علمیه پرداخت. مدتی بعد به این نتیجه رسید که اگر با اخذ مدرک پایان دبیرستان وارد حوزه شود، موفقتر خواهد بود.او در کلاسهای درسی مسجد جواد و امام حسن مجتبی، بخصوص آیت الله خامنهای که در آن زمان با عنوان حاج سید علی آقا شناخته میشد شرکت میکرد.
در پخش اعلامیههای خمینی چه در درون دبیرستان و چه در محیطهای دیگر تلاش مینمود و در درگیریها با ماموران حکومت و راهپیماییها به همراه پدر فعالانه شرکت میجست.
کاوه یکی ازجوانترین فرماندهانی است که هدایت جنگ ایران و عراق را به عهده گرفتند. روزی که جنگ شروع شد او یک جوان ۱۹ ساله بوداما ۳سال بعد فرماندهی تیپ ویژه شهدا را به عهده گرفت. تیپی که ازکلیدیترین یگانهای سپاه بود. رشادتهاوانجام عملیات خارق العاده توسط این تیپ بافرماندهی کاوه باعث شد به لشگر ویژه ارتقا یابد.
کاوه در ۱۰ شهریور ۱۳۶۵ در منطقه عمومی حاج عمران برروی قله ۲۵۹ حاجعمران بر اثر اصابت ترکش گلوله توپ و درسن ۲۵ سالگی به شهادت رسید. محل شهادت ایشان ارتفاع 2519 صحیح است.
محمود کاوه فقط در سال ۱۳۵۸ یک دوره آموزش عمومی و نیز آموزش جنگهای نامنظم را به مدت چهار ماه به همراه سه نفر دیگر از کادر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خراسان در پادگان امام علی گذراندهاست.
۱۳۴۰ | ولادت در اول خرداد ماه ، مشهد |
۱۳۴۶ | تحصیل در حوزه علمیه |
۱۳۵۲ | تحصیل در مدرسه راهنمایی |
۱۳۵۵ | تحصیل در دبیرستان خوش نیت |
۱۳۵۷ | آغاز انقلاب اسلامی ایران |
۱۳۵۸ | عضویت در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |
۱۳۵۸ | مربی پادگان آموزش نظامی سردادور |
۱۳۵۸ | اعزام به تهران جهت گذراندن دوره چریکی |
۱۳۵۹ | عزیمت به جماران و سرپرستی گروه حفاظت از خانه خمینی |
۱۳۵۹ | عزیمت به جبهههای جنوب |
۱۳۵۹ | عزیمت به کردستان و سرپرستی گروه پاسداران اعزامی به سقز |
۱۳۵۹ | فرمانده گروهان اسکورت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز |
۱۳۶۰ | فرمانده عملیات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز |
۱۳۶۰ | قائم مقام فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سقز |
۱۳۶۰ | فرمانده عملیات تیپ ویژه شهدا |
۱۳۶۱ | مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه محمد شاه مهاباد از ناحیه شکم |
۱۳۶۲ | فرمانده تیپ ویژه شهدا |
۱۳۶۳ | ازدواج با خانم فاطمه عماد الاسلامی |
۱۳۶۳ | تولد تنها فرزندش زهرا کاوه |
۱۳۶۳ | مجروحیت در عملیات پاکسازی منطقه دارلک مهاباد از ناحیه کتف |
۱۳۶۳ | مجروحیت در عملیات بدر از ناحیه دست |
۱۳۶۴ | مجروحیت در عملیات قادر از ناحیه دست |
۱۳۶۵ | فرمانده لشگر ویژه شهدا |
۱۳۶۵ | مجروحیت در تک حاج عمران از ناحیه سر |
۱۳۶۵ | شهادت در یازدهم شهریور بر روی ارتفاعات ۲۵۹ حاج عمران |
« | دشمن باید بداند و این تجربه را کسب کرده باشد که هر توطئهای را که علیه انقلاب طرحریز کند، امت بیدار و آگاه با پیروی از رهبر عزیز، آن را خنثی خواهد کرد. آینده جنگ هم کاملاً روشن است که پیروزی نصیب رزمندگان اسلام خواهد شد و هیچگاه ما نخواهیم گذاشت که خون شهیدانمان هدر رود | » |
در حال سخنرانی برای نیروهای لشکر |
سایت جامع دفاع مقدس : ساجد
نگارخانه تصاویرمحمود کاوه در سایت ساجد
نرم افزار چند رسانهای حماسه کاوه
از بازیکنان برجسته سالهای پیشین و یکی از مربیان حال حاضر فوتبال ایران است. او به گمان بسیاری بهترین مربی ایرانی تیم ملی فوتبال ایران بوده است. مهاجرانی به همراه برادرانش موسسین اولیه باشگاه فوتبال ابومسلم مشهد بودند. وی در حال حاضر عضو کمیته باشگاه آدمیرا واکر اتریش است.
فهرست مندرجات |
از دوره جوانی به باشگاه فوتبال تاج (استقلال) پیوست و تا پایان دوران بازی اش در سن ۲۷ سالگی در این تیم باقی ماند.
مهاجرانی اولین دوره مربیگری را در ژاپن و طی یک دوره سه ماهه در این کشور تحت نظر بزرگترین مربیان آن زمان فوتبال دنیا سپری کرد.
زمانی طول کشید تا وی اولین پست مربی گری اش را بدست آورد. وی خود خبر مربیگری اش را برای نخستین بار از طریق روزنامهها خواند. وی در سال ۱۳۴۹ بعنوان مربی تیم زیر ۲۱ سال ایران انتخاب شد. دوران مربی گری حشمت مهاجرانی , دوران راه یابی بسیاری استعدادهای جوان فوتبال بود: نظری, برزگری,قاسم پور و پزشکار از بازیکنانی بودند که توسط مهاجرانی به فوتبال ایران معرفی شدند. همواره تلاش داشت تا به بازیکنان شهرستانهای ایران نیز توجه کافی داشته باشد.
در دوران مربیگری تیم فوتبال جوانان ایران وی موفق شد برای چهار دوره پیاپی تیم ایران را قهرمان آسیا کند. پیش از این تیم جوانان ایران هرگز قهرمانی آسیا را تجربه نکرده بود. این رکوردی بود که تا امروز هیچ مربی ایرانی به آن دست پیدا نکرده است.
درخشش مهاجرانی در مربیگری تیم جوانان منجر به انتخاب او برای دستیاری فرانک افارل ایرلندی که مربی آن زمان تیم ملی فوتبال ایران بود, شد. بعدها وی بعنوان مربی تیم ملی ایران منصوب شد و موفق شد تا در جام ملت های آسیا , تیم ملی ایران را به مقام قهرمانی برساند و تیم ملی فوتبال کویت را در ورزشگاه آزادی و در فینال این رقابتها در سال ۱۳۵۴ شکست دهد. زمان موفقیت بعدی مهاجرانی خیلی زود فرا رسید. برای نخستین بار در تاریخ فوتبال و ورزش ایران , تیم فوتبال المپیک ایران با مربیگری وی به المپیک ۱۹۷۶ مونترال راه یافت.
دو سال بعد مهاجرانی بزرگترین افتخار خود و فوتبال ایران را رقم زد. تیم ملی فوتبال ایران برای نخستین بار به رقابتهای جام جهانی فوتبال راه پیدا کرد. جام جهانی ۱۹۷۸ آرژانتین و همچنان درخشش تیم ملی فوتبال ایران و مهاجرانی که با تیم ملی فوتبال اسکاتلند به تساوی دست یافت و با وجود باخت در برابر تیم ملی فوتبال هلند , بازی بسیار دیدنی و شجاعانهای را در تاریخ فوتبال ایران به ثبت رساند.
شخصیت برجستهٔ این مربی ایرانی و علاقهٔ او به میدان دادن به بازیکنان جوان و استعداد یابی آنها از ویژگیهای همیشگی این مربی موفق ایرانی بوده است.
پس از انقلاب اسلامی ایران مهاجرانی به امارات رفت و در آنجا مربی گری تیمهای الشباب و الشارجه امارات را بر عهده گرفت.
محمدرضا شجریان | |
---|---|
محمدرضا شجریان (نفر دوم از چپ) در کنسرتی در لندن، سال ۲۰۰۶. از راست به چپ: حسین علیزاده، همایون شجریان، محمدرضا شجریان و کیهان کلهر
|
|
اطلاعات هنرمند | |
نام اصلی | محمدرضا شجریان |
تولد | ۱ مهر ۱۳۱۹ مشهد، استان خراسان رضوی |
اصل/ملیت | ایران |
سبکها | موسیقی سنتی ایرانی |
فعالیت(ها) | خواننده |
مدت فعالیت | از ۱۳۴۰ در رادیو خراسان و از ۱۳۴۵ در رادیو ایران |
ناشر(ها) | شرکت دلآواز |
وبگاه | http://www.delawaz.com |
محمدرضا شجریان (۱ مهر ۱۳۱۹ در مشهد) خواننده پرآوازه موسیقی سنتی ایرانی[۱] و یکی از نامدارترین هنرمندان در عرصهٔ موسیقی جهان است.[۲]
فهرست مندرجات |
محمدرضا شجریان، اول مهر ۱۳۱۹ در مشهد زاده شد. خواندن را از کودکی با همان لحن کودکانه آغاز کرد. از کودکی با توجه به استعداد و صدای خوبش تحت تعلیم پدر که خود قاری قرآن بود مشغول به پرورش صدای خویش شد و در سال ۱۳۳۱، برای نخستین بار، صدای تلاوت قرآن او از رادیو خراسان پخش میشود.
وی در سال ۱۳۳۸ به دانشسرای مقدماتی در مشهد رفت و از همان سال برای نخستین بار با یک معلم موسیقی آشنا شد.[۳]
وی پس از دریافت دیپلم دانشسرای عالی، به استخدام آموزش و پرورش در آمد و به تدریس مشغول شد و در این زمان با سنتور آشنا شد. در سال ۱۳۳۷ به رادیو خراسان رفت و در رشته آواز مشغول فعالیت شد. سپس برای اجرای برنامههای گلها به تهران نزد استاد داوود پیرنیا دعوت شد و در بیش از یکصد برنامه گلها و برگ سبز شرکت کرد. شجریان در سال ۱۳۴۰ ازدواج کرد که حاصل آن سه دختر و یک پسر (همایون) بود.[۳] او در سال ۱۳۴۶ به تهران رفت و با احمد عبادی آشنا شد و از سال ۱۳۴۶ در کلاس اسماعیل مهرتاش شرکت نمود. همچنین برای آموختن خوشنویسی در انجمن خوشنویسان نزد استاد ابراهیم بوذری رفت. او از سال ۱۳۴۷، خوشنویسی را نزد استاد حسن میرخانی ادامه داد. وی در سال ۱۳۴۹، درجهٔ ممتاز را در خوشنویسی بدست آورد.[۳]
شجریان تا سال ۱۳۵۰ با نام مستعار سیاوش بیدکانی با رادیو همکاری میکرد، ولی بعد از آن از نام خود استفاده کرد.[۳] در ۱۳۵۰ با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیفهای آوازی را نزد وی دنبال کرد.[۳] در سال ۱۳۵۱ در برنامهٔ گلها با استاد نورعلی خان برومند آشنا شد و به آموختن شیوهٔ آوازی طاهرزاده نزد او پرداخت. از سال ۱۳۵۲ نزد عبدالله دوامی کلیه ردیفهای موسیقی و شیوههای تصنیفخوانی را فرا گرفت. در همین سال به همراه گروهی از هنرمندان چون محمدرضا لطفی، ناصر فرهنگفر، حسین علیزاده، جلال ذوالفنون و داوود گنجهای، مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را به سرپرستی استاد داریوش صفوت بنا نهاد.
وی شیوههای آوازی اقبال السلطان، تاج اصفهانی، میرزا ظلی، ادیب خوانساری، قوامی و بنان را روی صفحات و نوارها به دقت دنبال کرد. از سال ۱۳۵۴، تدریس هنرجویان را در رشته آواز در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران آغاز کرد و در سال ۱۳۵۸ با تعطیلی این رشته کار تدریس خود را پایان داد. در سال ۱۳۵۵ به همراه هوشنگ ابتهاج و برخی هنرمندان دیگر از رادیو کنارهگیری کرد.[۳] شجریان در سال ۱۳۵۶ شرکت دلآواز را بنیانگذاری کرد. همچنین در سال ۱۳۵۷ در مسابقه تلاوت قرآن کشوری رتبه اول را به دست آورد.[۳]
در ۱۳۵۷ چندین سرود میهنی اجرا کرد و همکاری خود را با سازمانهای دولتی ادامه نداد و در خانه به تحقیق و تدوین ردیفهای آوازی پرداخته و به آموزش شاگردان قدیمیاش همت گماشت. در فاصله سالهای دههٔ شصت، شجریان همکاری گستردهای را با پرویز مشکاتیان آغاز کرد که حاصل آن آلبومهایی چون ماهور، بیداد همایون، آستان جانان، نوا و دستان بود. در این سالها به همراه گروه عارف کنسرتهایی را در خارج از ایران اجرا کرد.[۳]
پس از سال ۱۳۶۸ به همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی به اجرای کنسرت در آمریکا و اروپا پرداخت. این گروه در سال بعد، کنسرتهایی را برای جمعآوری کمک مردم دنیا به زلزلهزدگان رودبار انجام داد. آلبومهای دل مجنون، سرو چمان، یاد ایام و آسمان عشق با همکاری گروه آوا و نیز دلشدگان با آهنگسازی حسین علیزاده در این سالها منتشر شدند. در سال ۱۳۷۴، شجریان کنسرتهایی در شهرهای اصفهان، شیراز، ساری، کرمان و سنندج برگزار کرد و در همین سال، آلبوم چشمه نوش را با محمدرضا لطفی و مدتی بعد، در خیال را با همکاری مجید درخشانی منتشر کرد. وی در سال ۱۳۷۷، آلبوم شب، سکوت، کویر را با آهنگسازی کیهان کلهر منتشر کرد.
شجریان در سال ۱۳۷۸ جایزه پیکاسو را از طرف سازمان یونسکو دریافت کرد.[۴] از سال ۱۳۷۹ با حسین علیزاده، کیهان کلهر و پسرش همایون به اجرای کنسرت پرداخت که حاصل آن، آلبومهای زمستان است، بی تو به سر نمیشود، فریاد، ساز خاموش و سرود مهر بود. در سال ۱۳۸۲، به همراه همین گروه برای کمک به زلزلهزدگان بم کنسرتی در تهران با نام همنوا با بم اجرا کرد.
از سال ۱۳۸۶، شجریان به همکاری با گروه آوا پرداخت و کنسرتهایی در تهران، اصفهان، اروپا، آمریکا و کانادا اجرا کرد. در همین سال و در مراسم درگذشت مادرش، پس از ۳۰ سال، دعای ربنا را دوباره خواند.[۵] شجریان اکنون به همراه پسرش همایون شجریان به ترویج و اشاعه موسیقی اصیل و سنتی ایرانی میپردازد. پس از برگزاری کنسرت شجریان در ونکوور کانادا، گلوب اند میل، شجریان را افسانهٔ موسیقی شرق معرفی کرد.[۶]
محمدرضا شجریان در سال ۱۳۴۰، در سن ۲۱ سالگی و زمانی که معلم بود با خانم فرخنده گلافشان که وی نیز معلم دبستان بود آشنا شد و آنها در شهر قوچان پای سفره عقد نشستند. یک سال بعد یعنی در ۲۹ مرداد ۱۳۴۱ آنها جشن عروسی خود را در مشهد گرفتند و زندگی مشترک را آغاز کردند که حاصل آن سه دختر بود: راحله، افسانه (همسر سابق پرویز مشکاتیان) و مژگان (همسر محمدعلی رفیعی که نام او در اکثر کاستهای شجریان به چشم میخورد. وی دارای مدرک کارشناسی ارشد گرافیک میباشد و به همراه همسرش که مهندس است به کارهای طراحی کامپیوتری کاستهای پدر میپردازد)، و یک پسر (همایون). شجریان در سال ۱۳۷۱ از این بانو جدا شد و یک سال بعد با خانم کتایون خوانساری ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج، رایان پسر دوم محمدرضا شجریان است که در ونکوور بهدنیا آمد.
شجریان کنسرتهای زیادی برگزار کردهاست، که کنسرت راستپنجگاه به همراه محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگفر از مهمترین آنها به شمار میرود. از کارهای دیگرش، همکاری با گروه عارف و شیدا و همچنین چاووش بود که آثاری به یادماندنی موسیقی ایران را شامل میشوند. کنسرت هم نوا با بم نیز از جمله کنسرتهای به یاد ماندنی استاد شجریان میباشد که در آن کنسرت، سبک جدیدی از آواز مرغ سحر را با همخوانی فرزندش اجرا نمود. پس از آن با اجرای کنسرتهای بسیار به همراه استادان دیگر به شناساندن موسیقی ایران در جهان کارهای بسیاری انجام داد که هنوز هم ادامه دارد. به همراه پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، محمد موسوی، داریوش پیرنیاکان، حسن کسایی و دیگر استادان، کارهای بسیاری ضبط کردهاست. وی در بهار ۱۳۸۶ به همراه مجید درخشانی، سعید فرجپوری، محمد فیروزی و فرزندش همایون شجریان، کنسرتهایی در چند کشور اروپایی انجام داد. این کنسرت، در تابستان و پاییز ۱۳۸۶ در تهران و اصفهان نیز اجرا شد.
اسماعیل مهرتاش، رضا قلی میرزا ظلی، تاج اصفهانی، احمد عبادی، عبدالله دوامی، اقبالالسلطان آذر، قمرالملوک وزیری، نورعلی برومند و محمود کریمی از جمله استادانی بودند که محمدرضا شجریان ردیفها، گوشهها، و دورههای آوازی موسیقی ایرانی را نزد آنها تمرین کرد.
وی همچنین نوازندگی سنتور را نزد جلال اخباری و استاد فرامرز پایور آموخت.
خود عبدالله خان دوامی شاگرد افرادی چون میرزا عبدالله و درویش خان از بزرگان موسیقی و آواز ایرانی بودهاست.
برای اولین بار در سن ۱۲ سالگی به تلاوت قرآن در رادیو محلی پرداخت و در سال ۱۳۳۷، ۱۸ ساله بود که مشغول به همکاری با رادیو خراسان شد. سال ۱۳۴۶ به تهران آمد و در اواخر دهه ۴۰ و تا سال ۵۶ با «رادیو ایران» همکاری کرد. به دلیل مخالفت خانواده با نام مستعار «سیاوش بیدگانی» در برنامه «برگ سبز» و «گلهای تازه» اجراهای بسیاری توسط کنسرت رادیو به همراه محمدرضا لطفی، جلیل شهناز، حسن ناهید، ناصر فرهنگفر و دیگر نوازندگان آن دوره اجرا کرد. در سالهای آخر حکومت محمدرضا شاه پهلوی، شاه ایران، همکاری خود را به گفته خود به دلیل «پخش آهنگهای مبتذل» با رادیو و تلویزیون قطع کرد. پس از انقلاب ۱۳۵۷ ایران و متعاقب آن انقلاب فرهنگی سال ۱۳۵۹ و قطع برنامههای موسیقی، همکاری او نیز با رادیو قطع شد.
در سالهای اخیر و پس از اصلاحات، رادیو فرهنگ، در برنامه نیستان برخی از کارهای قدیمی و جدید او را پخش میکند، همچنین شبکه چهار جمهوری اسلامی در برنامهای تحت عنوان آوای ایرانی، با استفاده از «گنجینه گلهای تازه رادیو ایران» آواز شجریان را همراه با تصاویری از خوشنویسی، نگارگری و دیگر هنرهای ایرانی پخش میکند.
پس از دهمین دورهٔ انتخابات ریاست جمهوری ایران، محمدرضا شجریان در نامهای به عزت الله ضرغامی از وی خواست تا از پخش آثار او در صدا و سیما خودداری کند. وی گفت: «سرودهایی که خوانده به ویژه سرود ایران، ای سرای امید متعلق به سالهای ۱۳۵۷ و ۱۳۵۸ بوده و هیچ ارتباطی با شرایط کنونی ندارد». وی اعلام کرد سازمان صدا و سیما هیچ نقشی در تهیه این آثار نداشته و به حکم قانون و شرع از این سازمان خواسته صدا و آثار او را در هیچ یک از واحدهای رادیو و تلویزیون پخش نکند. صداوسیما در آستانه انتخابات و پس از آن به نحو گستردهای از آثار شجریان (به ویژه سرود ایران، ای سرای امید) و سایر ترانههای با مضمون ملی استفاده میکرد.[۷] وی در گفت و گو با بیبیسی گفت: «در شرایطی که مردم در بهت و حیرت هستند و به گفته آقای احمدی نژاد، خس و خاشاک به حرکت در آمدهاند، صدای من در صدا و سیما جایی ندارد. صدای من صدای خس و خاشاک است و همیشه هم برای خس و خاشاک خواهد بود.» وی در گفتگو با بیبیسی گفت که هربار که صدای خود را از این رسانه میشنود احساس شرم میکند و بدنش میلرزد.[۸] [۷] وی همچنین در تظاهرات اعتراضی مردم دیده شد.[۹] [۸]
در سال ۱۳۷۸ موفق به دریافت جایزه پیکاسو و دیپلم افتخار از طرف سازمان یونسکو در پاریس شد. این جایزه هر پنج سال به هنرمندی که برای شناساندن فرهنگ و هنر کشورش میکوشد اهدا میشود. پیش از وی، این جایزه را نصرت فاتحعلیخان خواننده قوالی از پاکستان دریافت کرده بود. استاد در سال 2006 نشان موتزارت را از سازمان یونسکودریافت کردند.استاد شجریان 2 سال به خاطر کاست های فریاد و بی تو به سر نمی شود نامزد جایزه گرمی یا اسکار موسقی شد. جایزه گرمی معتبرترین جایزه موسقی در امریکا میباشد.او تنها خواننده ایران است که نامزد جایزه گرمی شده است.هرساله 5 کاست از بخش موسقی کلاسیک برای نامزدی این جایزه معرفی میگردند.
بیشتر آوازها و تصنیفهای اجرا شده گزیدهای بوده از اشعار شاعران بزرگ ایران چون سعدی، حافظ، مولوی، باباطاهر، خیام، عطار و برخی تصنیفهای قدیمی با مضامین عاشقانه، و اجتماعی. وی همچنین، در برخی کنسرتها و کارهای جدیدتر خود از «شعر نو» شاعرانی چون فریدون مشیری، نیما یوشیج، سهراب سپهری، شفیعی کدکنی، مهدی اخوانثالث و هوشنگ ابتهاج استفاده کردهاست. از جمله کارهای مشترک او گزیدهای است از رباعیات خیام با صدای شجریان و رباعیخوانی احمد شاملو. همچنین، وی تعدادی از دعاهای قرآنی را در اثر مشهور به ربّنا خواندهاست که در هنگام افطارهای ماه رمضان از صدا و سیمای ایران پخش میشود.
محمدرضا شجریان علاوه بر استعدادش در آوازخوانی، علاقه زیادی به خوشنویسی ایرانی دارد و از او به عنوان یکی از خوشنویسان معاصر یاد میشود. او از سال ۱۳۴۴ به فراگیری نستعلیق نزد استادان ابراهیم بوذری، و حسین میرخانی پرداخت. او در حال حاضر دارای درجه ممتاز در خط نستعلیق میباشد و سبک ویژه خود را در خوشنویسی دنبال میکند.
وبسایت رسمی هواداران استاد محمدرضا شجریان
ابو موسی جابربن حیان (حدود ۷۲۱ - حدود ۸۱۵میلادی) دانشمند و کیمیاگر و فیلسوف شیعه ایرانی[۱][۲][۳][۴][۵][۶][۷][۸][۹][۱۰] [۱۱][۱۲][۱۳] بود. او را «پدر علم شیمی» نامیدهاند و بسیاری از روشها (مانند تقطیر) و انواع ابزارهای اساسی شیمی مانند قرع و عنبیق را به او نسبت میدهند. با این حال در مورد تاریخ دقیق تولد و مرگ و محل تولد وی اختلاف نظر وجود دارد. بسیاری او را ایرانی و برخی نیز او را عرب میدانند. با این همه به اتفاق پژوهشگران بر این باورند که زادگاه او شهر توس در خراسان ایران بودهاست.
فهرست مندرجات |
ابو موسی، جابر بن حیان، کیمیاگر برجستهٔ شیعه، در سال صد ه.ش به قولی در شهر توس از توابع خراسان زادهشد. مدت کوتاهی پس از تولدش، پدر او که یک داروساز شناخته شده و پیرو مذهب شیعه بود، به دلیل نقشی که در بر اندازی حکومت اموی داشت، دستگیر شد و به قتل رسید. جابر به نوشتههای باقی مانده از پدرش علاقه مند شد و به ادامهٔ حرفهٔ او پرداخت. او با شوق و علاقه به یادگیری علوم دیگر نیز میپرداخت. همین، سبب هجرت او از ایران به عراق شد. گر چه بعضیها گفتهاند که جابر در محضر امام ششم شیعیان علمآموزی کرده است اما تحقیقات نشان داده است که این امر غیر ممکن بوده است.[۱۴] کتابها و رسالات متعدد جابر، سالها بعد از او، توجه کیمیاگران اروپایی را به خود جلب کرد. آنها این کتابها را به زبان لاتین ترجمه کردند و سالها از آن به عنوان منبع معتبری استفاده میکردند. به گفتهٔ آنها، این کتابها تاثیر عمیقی بر تغییر و تصحیح دیدگاه کیمیاگران غربی گذاشتهاست. عاقبت، جابر بن حیان، در سال صد و نود و چهار ه.ش (۸۱۵ میلادی) در شهر کوفهٔ عراق چشم از جهان فروبست. به اتفاق پژوهشگران بر این باورند که صفت کوفی که در روایات بسیاری به دنبال نام جابر آمدهاست، نشانگر زادگاه او نیست، بلکه حاکی از آن است که وی مدتی در کوفه اقامت داشتهاست.
جابر نخستین شیمیدان ایرانی است. وی اولین کسی است که به علم شیمی شهرت و آوازه بخشید و بیتردید نخستین مسلمانی است که شایستگی کسب عنوان شیمیدان را دارد. بعضی عقیده بر این دارند که وی عرب بوده اما اینطور نبودهاست. ظاهراً همین بلندی مقام، پرآوازگی و دانش عظیم او موجب شدهاست که بعضی او را مورد قدردانی و ستایش و بعضی دیگر مورد حسادت و کینهتوزی خود قراردهند.
عقیده براین بود همچنان که طبیعت میتواند اشیا را به یکدیگر تبدیل کند، مانند تبدیل خاک و آب به گیاه و تبدیل گیاه به موم و عسل بهوسیله زنبور عسل و تبدیل قلع به نقره در زیر زمین و … کیمیاگر نیز میتواند با تقلید از طبیعت و استفاده از تجربهها و آزمایشها همان کار طبیعت را در مدت زمانی کوتاهتر انجام دهد. اما کیمیاگر برای اینکه بتواند یک شیء را به شیء دیگر تبدیل کند، بهوسیلهای نیازمند است که اصطلاحا آن را اکسیر مینامند.
اکسیر در علم کیمیا، به منزله دارو در علم پزشکی است. جابر اکسیر را که از آن در کارهای کیمیایی خود استفاده میکرد، ازانواع موجودات سه گانه (فلزات، حیوانات و گیاهان) به دست میآورد. او خود، در این زمینه میگوید: هفت نوع اکسیر وجود دارد:
فلزات اصلی هفت تاست: طلا، نقره، مس، آهن، سرب، جیوه و قلع
این فلزات به تعبیر جابر قانون صنعت را تشکیل میدهند. به عبارت دیگر قوانین علم کیمیا بر این هفت فلز استوار است. با این حال، خود این کانیها از ترکیب دو کانی اساسی، یعنی گوگرد و جیوه بوجود میآیند که به نسبتهای مختلف، در دل زمین، باهم ترکیب میشوند. بنابراین، تفاوت میان فلزات هفتگانه تنها یک تفاوت عرضی وجود دارد نه جوهری که محصول تفاوت نسبت ترکیب گوگرد و جیوه در آن است. اما طبیعت هر یک از گوگرد و جیوه تابع دو عامل زمینی و زمانی است. به عبارت دیگر، تفاوت خاک زمینی که این دو کانی در آن بوجود میآیند و همچنین تفاوت وضعیت کواکب به هنگام پیدایش آنها موجب میشود که طبیعت گوگرد و یا جیوه تفاوت پیدا کند.
دارای چهار طبع است. ظاهر آن، سرد و تر و نرم و باطنش گرم و خشک و سخت … پس هرگاه صفات ظاهر قلع به درون آن برده شود و صفات باطنی آن به بیرون آورده شود، ظاهرش خشک و در نتیجه قلع به آهن تبدیل میشود.
از چهار طبع پدید آمدهاست که از میان آنها، دو طبع، یعنی حرارت و خشکی شدید به ظاهر آن اختصاص دارد و دو طبع دیگر یعنی برودت و رطوبت به باطن آن. ظاهر آن، سخت و باطن آن نرم است. ظاهر هیچ جسمی به سختی ظاهر آن نیست. همچنین نرمی باطن آن به اندازه سختی ظاهرش است. از میان فلزات جیوه مانند آهن است. زیرا ظاهر آن آهن و باطن آن جیوهاست.
ظاهر آن گرم و تر و باطنش سرد و خشک است. پس جمیع اجسام (فلزات) را به این طبع برگردان. چون طبعی معتدل است.
گرم و خشک است ولی خشکی آن از خشکی آهن کمتر است زیرا طبع اصلی مس، همچون طلا، گرم و تر بودهاست اما در آمدن خشکی بر آن، آن را فاسد کردهاست. لذا با از میان بردن خشکی، مس به طبع اولیه خود برمیگردد.
طبع ظاهری آن سرد و تر و نرم و طبع باطنیاش گرم و خشک و سخت است. بنابراین ظاهر آن، همان جیوه و باطنش آهن است. برای آن که جیوه را به اصل آن یعنی طلا برگردانی، ابتدا باید آن را به نقره تبدیل کنی.
اصل نخست آن، طلا است ولی با غلبه طبایع برودت و یبوست، طلا به درون منتقل شدهاست و در نتیجه ظاهر فلز، نقره و باطن آن طلا گردیدهاست. بنابراین اگر بخواهی آن را به اصلش یعنی طلا برگردانی، برودت آن را به درون انتقال ده، حرارت آن آشکار میشود. سپس خشکی آن را به درون منتقل کن، در نتیجه، رطوبت آشکار و نقره تبدیل به طلا میشود.
نوآوری انواع گوناگونی از وسایل آزمایشگاهی، از جمله عنبیق به اسم او ثبت شدهاست. کشف مواد شیمیایی متعددی همچون هیدرو کلریک اسید، نیتریک اسید، تیزاب (مخلوطی از دو اسید یاد شده که از جمله اندک موادی است که طلا را در خود حل میکند)، سیتریک اسید (جوهر لیمو) و استیک اسید (جوهر سرکه)، همچنین معرفی فرایندهای تبلور و تقطیر که هر دو سنگ بنای شیمی امروزی به شمار میآیند، از جمله یافتههای اوست. او همچنین یافتههای دیگری دربارهٔ روشهای استخراج و خالص سازی طلا، جلوگیری از زنگ زدن آهن، حکاکی روی طلا، رنگرزی و نم ناپذیر کردن پارچهها و تجزیهٔ مواد شیمیایی ارائه داد. از جمله اختراعهای دیگر او، قلم نوری است. قلمی که جوهر آن در تاریکی نیز نور میدهد. (احتمالاً با استفاده از خاصیت فسفرسانس این اختراع را انجام دادهاست.) در آخر، بذر دسته بندی امروزی عنصرها به فلز و نافلز را میتوان در دست نوشتههای وی یافت.